پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 36
نویسنده : مولوی
استاندار تهران و معاون وي، روز پنجشنبه برخلاف تمام اخبار اعلام‌شده از افزايش نرخ كرايه تاكسي‌ها از 9 دي‌ماه خبر دادند.

 اين درحالي است كه شوراي شهر تهران و رئيس سازمان تاكسيراني از آغاز طرح هدفمندي يارانه‌ها اعلام كرده‌اند كه طبق روال قانوني، نرخ جديد كرايه تاكسي‌ها بعد از تصويب شوراي شهر تهران در نيمه دي‌ماه اعلام و از ماه آينده اجرا خواهد شد، بنابر تصريح آنان هيچ تاكسي و مسافربري حق اضافه كردن كرايه‌ها تا آخر دي‌ماه را ندارد.

اما مرتضي تمدن، استاندار تهران روز پنجشنبه گفته‌هاي شورا و سازمان تاكسيراني را بي‌اثر كرد و از اصلاح قيمت كرايه‌ها و افزايش 15 درصدي كرايه‌ها در سطح شهر و 20درصدي آن در خارج شهر خبر داد. اين‌كه نرخ كرايه‌تاكسي‌ها تا سقف 15 درصد افزايش مي‌يابد جاي هيچ شكي نيست اما آنچه در اين افزايش‌ها آزاردهنده است نبود هماهنگي در زمان اجراي دستورالعمل ساده‌اي به نام افزايش كرايه‌هاست.

در چند روز اخير ديدن صحنه‌هايي از جر و بحث مسافران و رانندگان تاكسي برسر كرايه‌ها كم نبوده و حتي در برخي موارد به هتاكي بين آنها منجر شده است، علت اين گونه صحنه‌ها را افزايش خودسرانه كرايه از سوي برخي رانندگان تاكسي و حتي مسافربرهاي شخصي عنوان مي‌كنند، به گونه‌اي كه كرايه مسيرهايي كه در آغاز سال 100 تومان افزوده شده بود، از ماه جاري به طور غيرهماهنگ 100 تومان ديگر هم بالا رفت، بدون اين‌كه تابع دستورالعملي باشد.

با اين حال شوراي شهر تهران با تاكيد سازمان تاكسيراني از افزايش هماهنگ و حساب‌شده كرايه‌ها تا آخر دي‌ماه خبر داده بود، چرا كه از نگاه آنان اين افزايش بايد طي مراحل قانوني صورت بگيرد و تابع دستورالعمل مشخصي از سوي دستگاه‌هاي مسوول باشد در آن صورت برخورد با متخلفان و توجيه مسافران معترض رويه قانوني خواهد گرفت.اما اظهارنظر جديد استانداري مبني بر افزايش كرايه‌ها از 9دي‌ماه چند سوال را به ذهن مي‌آورد:

آيا بين شوراي شهر، شهرداري، تاكسيراني و استانداري ارتباط ارگانيك وجود ندارد؟

آيا اين موازي‌كاري به معني نبود متولي در تعيين كرايه‌ها و نيز برخورد با متخلفان است؟

آيا استانداري در اعلام نرخ جديد كرايه‌ها بيش از تاكسيراني مسوول است؟

آيا اعلام نرخ تاكسي‌ها و بويژه زمان اجراي آن به تاييد شوراي شهر به عنوان نمايندگان مردم نيازي ندارد؟

آيا از امروز كرايه‌ها زياد مي‌شود درحالي كه به مردم اعلام شده بود تا آخر دي كرايه‌ها زياد نمي‌شود؟

و بالاخره آيا روند برخورد با رانندگاني كه احيانا 15درصد افزايش كرايه‌ها را به بهانه گراني بنزين و لاستيك و لوازم يدكي كافي نمي‌دانند، دستخوش سليقه استانداري و تاكسيراني خواهد شد؟

پاسخ به اين سوالات مي‌تواند شبهه نبود هماهنگي و ابهام در زمان اجراي طرح افزايش كرايه‌ها را كمرنگ كند.

كتايون مصري 
گروه جامعه




بازدید : 32
نویسنده : مولوی
بني‌آدم اعضاي يك پيكرند / كه در آفرينش ز يك گوهرند.اين شعر سعدي حاوي يك مفهوم جهانشمول است. شيخ اجل با دميدن در روح كلمات، پيامي انساني را صادر مي‌كند تا ديگر باره به انسان‌ها انذار دهد.

از اين دست اشعار در ادبيات ايران كم نيست چنانچه هر يك از اديبان اين مرز و بوم با فن بياني، روح انسان‌ها را به سوي معاني فراروزانه و معنوي دعوت كرده‌اند و به پيرو همين آگاهي،‌ كه ملهم از آيين مردمان نيك‌سرشت است، امروزه ايراني جماعت به سخا و كرم شهره‌اند.

براساس همين فرهنگ، ايرانيان از قديم تا امروز به زعم و توان خود در كارهاي خيريه و اجتماعي مشاركت داشته‌اند كه از نمونه‌هاي موفق آن مي‌توان به نهضت مدرسه‌سازي اشاره كرد تا جايي كه آموزش و پرورش را در اين حوزه به استقلال نسبي رساند.

اما در جهان فرامدرن امروز، ديگر مانند گذشته رفع و رجوع بسياري از كمبودها با شيوه‌هاي سنتي امكان‌پذير نيست الا با عزم ملي و كار كارشناسي. تجربه موفق نهضت مدرسه‌سازي از سوي خيرين، افق‌هاي روشني را براي ساير حوزه‌ها كه نيازمند اقداماتي از اين دست است، گشود.

اما نكته مهم تبديل كارهاي فردي نيكوكارانه در راستاي ايجاد يك نهضت بزرگ و ملي است، نهضتي كه به عنوان يك دغدغه در جامعه مطرح شود. بدون شك استفاده از پتانسيل‌هاي ديني و فرهنگ ايراني اين چرخه را تسريع مي‌بخشد. اين بستر مي‌تواند زمينه فرهنگ‌سازي بنيادين در اين عرصه باشد، مشروط بر اين كه پيش از اقدام كار كارشناسي صورت گرفته شود.

اما در مورد چرايي تبديل اين اقدام به يك نهضت ملي بايد اذعان كرد؛ امروزه در سراسر كشور نيكوكاران به اندازه توان خويش در اين كار وارد شده‌اند اما بيشتر مواقع به دليل جزيره‌اي عمل كردن مانع از استفاده از ظرفيت‌هاي كلان نيكوكاران مي‌شود. براي حل اين مساله با ايجاد يك بانك اطلاعاتي غني مي‌توان دو فرد نيكوكار كه يكي ملك اهدا مي‌كند و ديگري آماده ساخت آن است، به هم پيوند داد و نتيجه مطلوب‌تري را براي گروه هدف به ارمغان آورد.

سخن در اين وادي بسيار است، اما در حال حاضر نيازمند بسط و هدفمند كردن اين فعاليت‌ها در راستاي اولويت‌هاي جامعه هستيم. در حال حاضر بيشتر نيكوكاران از راهكارهاي سنتي همچون ديدار و گفت‌وگوي رودررو يا معرفي ديگران گام در راه كمك‌هاي خيريه به گروه‌هاي نيازمند جامعه مي‌گذارند، اما براي جلب و افزايش كمك‌هاي بخش ديگري از نيكوكاران بايد گزاره‌هاي جديدي را در دستور كار قرار داد. گزاره‌هايي كه به صورت مهندسي شده به مخاطب منتقل شود و مخاطب با خوانش آن بازخورد لازم را نشان دهد.

شايد تبديل مشاركت‌هاي مردمي به عرصه آزمون و خطا چندان مطلوب نباشد از اين روي بهره‌گيري از تجربه‌هاي داخلي به عنوان گام اول و اطلاع و استفاده از تجربه ساير كشورها در مرحله دوم، راه را براي رسيدن به هدف، كوتاه و نتيجه و بازدهي را بيشتر كند.

با توجه به اين مطالب آن چه رخ خود را در جامعه عيان ساخته، وجود بسياري از ناملايمات در زندگي روزمره گروهي از شهروندان است كه برخي از آنها تحت پوشش نهادهاي ذي‌ربط هستند، اما نهادهاي مزبور هم به تنهايي قادر به پيشبرد همه اهداف خود نخواهند بود، الا به مدد مردمان بزرگوار اين ديار.

فاطمه حامدي‌خواه 
جام‌جم




تلويزيون را دست‌كم نگيريم
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 42
نویسنده : مولوی
در 2 روز گذشته چند فيلم خارجي از شبكه‌هاي مختلف تلويزيون پخش ‌شد كه معروف‌ترين آنها «گنگستر‌هاي آمريكايي» و «دشمنان ملت» بود كه در آنها بازيگران معروفي مانند دنزل واشنگتن، راسل كرو و جاني دپ ايفاي نقش مي‌كنند.

 هر دو فيلم به نوعي درباره آدمكش‌هاي آمريكايي است كه براي تغيير طبقه اجتماعي خود دست به كارهاي خلاف مي‌زنند.

اما اين حركت آنها آنقدر بُعد وسيعي به خود مي‌گيرد كه باعث به وجود آمدن تغييراتي در سطح اجتماع و حتي سياست مي‌شود. آدم‌هايي كه در اين فيلم‌ها به تصوير كشيده شده‌اند، نماد بيروني دارند و در تاريخ معاصر آمريكا جريان‌ساز بود‌ه‌اند. اين شخصيت‌ها به سينما راه يافته‌اند تا از طريق فيلم در ذهن مردم آمريكا بمانند.

اين نشان مي‌دهد كه مردم آن طرف مرزها خيلي بيشتر از ما به تاثير سينما و فيلم واقف هستند و از ظرفيتي كه در اختيار دارند بيشترين استفاده را مي‌كنند.

ما از اولين مردماني هستيم كه صاحب سينما شديم؛ اما به هزاران دليل سينما از همان اول بيشتر براي ما حكم يك وسيله سرگرم‌كننده دارد. هيچ‌وقت سينما و فيلم‌هايش در كشور ما جريان‌ساز نبوده‌اند. اما تلويزيون از همان ابتداي راه‌اندازي اهداف بزرگ‌تري را براي خود تعريف كرد كه يكي از مهم‌ترين آنها آموزش بود. البته منظور از آموزش، پيام‌رساني غيرمستقيم از طريق برنامه‌سازي نيست، بلكه آموزش نيروي انساني است، نيرويي كه حتي توانست از سينما هم حمايت كند.

سريال‌سازي در تلويزيون همواره به‌گونه‌اي بوده كه انتقال بخشي از تاريخ عمومي ـ‌ اجتماعي و تاريخ مذهبي به آيندگان را به عهده گرفته‌ است. البته تلويزيون در اين بازخواني تاريخي همواره اين نكته را يادآوري كرده كه سريال‌هاي تاريخي، كاملا منطبق با تاريخ واقعي و مكتوب نيستند، بلكه دراماتيزه شده‌اند و از فيلتر ذهني نويسنده و كارگردان عبور كرده‌اند. اما همين آثار، كدهاي خوبي را در اختيار علاقه‌مندان تاريخ قرار داده‌اند تا آنها بتوانند مسير مطالعات تاريخي خود را بهتر رصد كنند. مشخص‌ترين مثالي كه در اين زمينه مي‌توان به آن اشاره كرد، سريال مختارنامه است كه در حال حاضر از شبكه يك سيما در حال پخش است. مختارنامه يك سريال تصويري است اما باعث شده موجي از تحقيقات مذهبي در جامعه فرهنگي و عمومي شكل بگيرد.حالا بسياري از كارشناسان، سايت‌هاي رايانه‌اي و نشريات مكتوب را به محلي براي ارائه انديشه‌هاي خود درباره تشيع و قيام امام حسين(ع) تبديل كرده‌اند.

اگر تا قبل از پخش سريال مختارنامه فقط چند نفر از ياران امام حسين(ع) براي عموم مردم شناخته شده بودند،حالا هم عموم مردم و هم تحصيلكرده‌ها، ياران امام و حتي دشمنان او را مي‌شناسند و اطلاعات خوبي راجع به آنان دارند. اين شخصيت‌ها شايد فقط چند پلان از سريال مختارنامه را به خود اختصاص داده باشند، اما همين تصويرسازي محدود از آنان باعث شده تا اطلاعات زيادي درباره آنها روي سايت‌هاي اينترنتي و نشريات مكتوب منتشر شود.

بنابراين مي‌‌توان گفت كه سريال مختارنامه باعث ايجاد موج اطلاع‌رساني درباره تاريخ اسلام و تشيع در جامعه شده است.

اگر به عقب‌تر برگرديم سريال‌هايي مانند كيف انگليسي(سيد ضياء‌الدين دري) و كارآگاه علوي(حسن هدايت) باعث شدند موجي از اطلاعات تاريخي و اجتماعي درباره تاريخ معاصر ايران در بين عموم مردم رد و بدل شود كه البته رسانه‌هاي مكتوب با نقد و بررسي و گفت‌وگو با عوامل سازنده و كارشناسان تاريخي مسير حركت اين موج را هموارتر كردند.

از سريال‌هاي تلويزيوني كه بگذريم به تله‌فيلم‌هاي تلويزيوني مي‌رسيم كه در حال حاضر جاي پخش فيلم‌هاي سينمايي را در تلويزيون گرفته‌اند. اين فيلم‌ها هرچند پخش محدودي دارند و بهترين آنها شايد فقط 2 يا 3 بار از تلويزيون پخش شوند، اما نبايد بسادگي از كيفيت آنها عبور كرد.

توليد تله فيلم در تلويزيون چند سالي است به شكل جدي دنبال مي‌شود و روزبه روز شكل حرفه‌اي‌تري به خود مي‌گيرد. اين تغييرات را هم در نوع روايت داستان فيلم‌ها و هم در ساختار و فرم آنها مي‌توان ديد. با همه اينها نبايد از يك نكته كليدي درباره اين آثار غافل ماند و آن‌ هم تنوع در موضوع و سوژه‌هايي است كه فيلمنامه‌نويسان سراغ آنها مي‌روند. در يك نگاه كلي بيشتر تله‌فيلم‌ها با موضوع خانوادگي ساخته مي‌شوند؛ فيلم‌هايي شخصيت محور كه بيشتر به ارتباط بين افراد يك خانواه مي‌پردازند. اما اگر اين فيلم‌ها قرار است مانند سريال‌هاي تلويزيوني موجي از اخبار و اطلاعات را در جامعه ايجاد كنند، بايد با نگاه وسيع‌تري موضوعات اجتماعي را رصد كنند.

حالا كه تلويزيون اهتمام خود را روي توليد تله فيلم گذاشته و تصميم دارد به مرور آنها را جايگزين پخش فيلم‌هاي سينمايي خارجي كند؛ فيلمنامه‌نويسان، كارگردانان و تهيه‌كنندگان تله فيلم‌ها بايد از اين فرصت ايجاد شده بيشترين استفاده را ببرند و فيلم‌هايي بسازند كه بتواند جايگزين مناسبي حتي اگر شده از نظر داستان براي فيلم‌هايي مانند دشمنان ملت باشد.

فيلمي مثل دشمنان ملت جداي از كارگرداني بسيار سنجيده و خوبي كه دارد و بازيگراني كه در آن ايفاي نقش مي‌كنند، در وهله اول داستاني متفاوت دارد، داستاني كه نشان مي‌دهد نويسندگانش براي نوشتن آن تحقيقات زيادي انجام داده‌اند. به همين دليل فيلمي كه بر اساس فيلمنامه آنها ساخته شده در حافظه مردم ثبت مي‌شود و مخاطبان آن را به عنوان بخشي از اتفاقات واقعي جامعه قبول مي‌كنند؛اما تله فيلم‌ها را مردم ما براحتي فراموش مي‌كنند و در بيشتر موارد حتي داستان آنها نيز خيلي زود از حافظه آنها پاك مي‌شود.

اين برخورد مخاطب با تله فيلم‌ها را نبايد به حساب ماهيت تلويزيون گذاشت، چون در تلويزيون كشور ما سريال‌هايي مانند هزاردستان، امام علي(ع)، سربداران، خانه سبز ساخته شده كه بعد از گذشت چند سال از پخش آنها، هستند كساني كه ديالوگ‌هاي اين سريال‌ها را هنوز به خاطر دارند.

بنابراين شايد بهتر باشد دست‌اندركاران تله فيلم‌ها به جاي دست كم گرفتن تلويزيون و تاثير آن بر مخاطب، نگاه خود را عمق بخشند و توانايي‌هاي خود را افزايش دهند؛ زيرا چنان كه از شواهد و برنامه‌ريزي مديران تلويزيون برمي‌‌‌آيد، آينده آثار نمايشي تلويزيون در دست كساني است كه خلاق‌ترند و براي بهتر شدن كار زحمت بيشتري را تقبل مي‌كنند.

طاهره آشياني
گروه راديو و  تلويزيون




كاهش هدرمندي انرژي‌ها
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 43
نویسنده : مولوی
خاري كه از زمين در مي‌آيد، از اول سرش تيز است. مگر اين كه دست بيگانگان در كار باشد.هر طرح و برنامه‌اي هم كه قرار است پياده شود، از اول مشخص است كه موفق خواهد شد يا ناموفق خواهد شد.

جاي دوري نمي‌رويم كه نگران شويد. همين طرح هدفمند كردن يارانه‌ها كه سال‌ها قرار بود به مرحله اجرا درآيد، اما در نمي‌آمد؛ هنوز دو هفته‌اي از آغاز اجراي آن نگذشته كه آثار مثبت آن در مملكت دارد به تدريج خودش را نشان مي‌دهد.

دولتمندي هدفمند:

باش تا صبح دولتش بدمد

كاين هنوز از نتايج سحر است

هدفمند كردن چيزهاي ديگر: با عنايت به موفق بودن اصلاح قيمت انرژي‌ها و هدفمند كردن يارانه‌ها، به نظر مي‌رسد كه اگر در پاره‌اي چيزهاي ديگر هم طرح هدفمند كردن آنها را پياده كنيم؛ شايد بيش از پيش شاهد موفقيت آن چيزها باشيم.

1ـ هدفمند كردن بعضي سخنراني‌ها: مسوولان و مديران ما البته هميشه سخنان ارزنده و كوبنده‌اي در مسائل مختلف دارند، اما اگر هماهنگي و هدفمندي بعضي از اين سخنراني‌ها اندكي بيشتر شود، به‌طور قطع به هدف اجابت مقرون‌تر خواهد بود. بي هدف حرف زدن، مثل بي‌هدف تير رها كردن است. البته اين مطلب شامل ملت هم مي‌شود. همچنين خود بنده نگارنده!

2ـ هدفمند كردن به هم رسيدن‌ها: بسياري از زندگي‌هايي كه متأسفانه به طلاق و جدايي مي‌انجامد، ما تحقيق كرديم ديديم به خاطر اين بوده كه طرفين هيچ شناخت درست و حسابي از ازدواج قشنگ نداشتند و همين جور بي‌هدف دست به ازدواج زده‌اند كه زده باشند. آن دانشمندان علوم اجتماعي هم كه پس از سال‌ها تحقيق به اين نتيجه رسيده بودند كه علت اصلي طلاق، ازدواج است؛ به طور مسلم درخصوص همين‌گونه ازدواج‌هاي بي‌هدف و باري به هر جهت بوده است. در حالي كه يك ازدواج هدفمند هرگز به فروپاشي منجر نمي‌گردد؛ مگر با توافق طرفين كه بيخود مي‌كنند سر يك همچين چيز بدي توافق كنند. مگر خانواده، شهر هرت است؟

3ـ هدفمند كردن درس خواندن‌ها: قبول شدن در دانشگاه براي عده‌اي انگار تبديل به يك پز اجتماعي و يك شغل موقت ـ علي الصّداق المعلوم! ـ شده است كه وقتي از طرف مي‌پرسند جنابعالي الان چه‌كار مي‌كنيد؟ سريع‌السير بگويد: با اجازه شما دانشجو هستم؛ و دهن طرف را بلاتشبيه مثل دروازه قديم شهر ببندند. اگرچه از سابق مي‌گفتند كه نمي‌شود بست.

بايد دانش آموزان و دانشجويان ما ياد بگيرند كه هدفمند درس بخوانند و مسوولان آموزشي و دانشگاهي ما هم اين نكته را مدنظر داشته باشند كه رشته‌هاي هدفمند در دانشگاه تأسيس كنند. چنان نشود كه مثلا تعداد مهندسان كشاورزي ما بيشتر از جمعيت كشور و كشاورز باشد. دانشجو هم وقتي درسش به خير و خوشي تمام مي‌شود، مدرك به دست، نداند كه حالا مي‌خواهد چه كار كند كه هم خودش راضي باشد، هم خانواده مادر زنش!

رضا رفيع




تجارت مرگ را متوقف كنيد
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 41
نویسنده : مولوی
رئيس مركز مبارزه با موادمخدر ناجا در سال 84 : بايد از ورود موادمخدر به زندان‌ها جلوگيري شود. معاون سلامت و بهداشت سازمان زندان‌ها در سال 86 : بشدت با پرسنلي كه عامل ورود موادمخدر به زندان‌ها هستند، برخورد مي‌شود.

دادستان عمومي و انقلاب تبريز در سال 87: بايد جلوي ورود موادمخدر به زندان‌ها گرفته شود.

مدير كل زندان‌هاي آذربايجان غربي در سال 89: منكر ورود موادمخدر به زندان‌ها نيستيم.

سخنگوي قوه قضاييه در سال 89 : ورود مواد به زندان‌ها را انكار نمي‌كنيم.

معاون اول قوه قضاييه در سال 89 : با ورود موادمخدر به زندان‌ها برخورد جدي و شديد مي‌كنيم.

از 5 سال پيش تا به حال هميشه اين جمله‌ها را شنيده‌ايم و باور كرده‌ايم كه بزودي براي معضل موادمخدر در زندان‌ها فكري اساسي مي‌شود اما هنوز هم زندانيان دست‌اندركار فروش موادمخدر شكمشان را انبار مواد مي‌كنند و برخي زندانبان‌هايي كه قيمت 40برابري موادمخدر در زندان‌ها وسوسه‌شان مي‌كند، جنس را به دست مشتريان مي‌رسانند.

مسوولان سازمان زندان‌ها مي‌گويند با كساني كه عامل ورود مواد به بندهاي زندان‌ها هستند، بشدت برخورد مي‌كنند، همچنين خبر مي‌دهند كه دستگاه‌هاي جديد كشف موادمخدر و بادي اسكنرها را براي شناسايي واردكنندگان مواد به زندان‌ها به خدمت گرفته‌اند و مي‌گويند براي جلوگيري از مبادله مواد درون زندان‌ها نيز بيش از 7 هزار دوربين نصب كرده‌اند.

اما با اين حال، خبرهاي غيررسمي از تداوم چرخه ورود، فروش و مصرف مواد در زندان‌ها حكايت دارد. زندانيان زيادي با دفتر روزنامه ما تماس مي‌گيرند تا شايد در طول چند دقيقه مكالمه بتوانند توضيح دهند كه «بيشتر دوربين‌هاي مداربسته زندان‌ها خاموش است و زندانبان‌ها بخوبي مي‌دانند كه چه كساني و در چه محل‌هايي مواد مصرف مي‌كنند» به اين اميد كه به حرف‌هايشان اعتماد كنيم و براي توجه بيشتر مسوولان اينها را بنويسيم.

البته اگر قرار باشد صحت و سقم اين خبرها را بررسي كنيم، منطقي‌تر اين است كه گفته‌هاي مسوولان را كه تاكيد دارند در زندان‌ها چرخه فروش و مصرف مواد در حال نزديك شدن به صفر است ، باور كنيم اما وقتي هنوز هم شخصي مثل معاون اول قوه قضاييه از تشديد برخورد با ورود مواد به زندان‌ها خبر مي‌دهد، بايد بپرسيم كه وقتي همه مشكل را مي‌دانند، پس چرا تجارت مرگ در زندان‌ها متوقف نمي‌شود؟!

مريم خباز
گروه جامعه




بازدید : 34
نویسنده : مولوی
براي پايتختي كه 38 روز هواي ناسالم داشته و مسوولانش اين اواخر حتي جلسه كميته مواقع اضطراري آلودگي هوا هم تشكيل نمي‌دادند، كمي دردناك است كه حل مشكل جايش را به بگو مگوهاي نهادهاي مربوط به موضوع بدهد.

مثلا هادي حيدرزاده، مشاور شهردار تهران در امور محيط زيست با اشاره به وعده‌هاي وزارت بهداشت مبني بر اعلام آمار قربانيان بحث آلودگي هوا اعلام مي‌كند كه اين وزارتخانه 3 سال است وعده مي‌دهد آمار مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا را اعلام مي‌كند اما هنوز اين وعده‌ها محقق نشده است.

از طرف ديگر حسن بيادي، نايب رئيس شوراي شهر تهران نيز مي‌گويد: ما از آلودگي هواي تهران و خطر آن براي سلامت مردم نگرانيم، برخي مسوولان براي ما اكسيژن را تعريف مي‌كنند.بعد از اين اظهارنظرها، مديركل سلامت محيط و كار وزارت بهداشت در پاسخ به اين اظهارنظرها مي‌گويد: وزارت بهداشت يك وزارتخانه تخصصي و متولي سلامت مردم كشور است و بنا ندارد به مسائل حاشيه‌اي كه با انگيزه‌هاي غيرعلمي و غيرحرفه‌اي از سوي برخي افراد مطرح مي‌شود، پاسخ دهد.

وي ادامه مي‌دهد كه طي سال‌هاي گذشته بعضي از اين سازمان‌ها اصلا به وظايف خود مطابق برنامه جامع كاهش آلودگي هوا عمل نكردند، برخي ناقص عمل كردند و برخي نيز كامل انجام دادند و تا زماني كه اين برنامه به طور كامل اجرا نشود، نمي‌توان انتظار داشت آلودگي هواي تهران و عوارض آن كم شود.

هر چند مساله انحرافي ماجرا چيز ديگري است اما جالب است كه مديركل سلامت محيط و كار وزارت بهداشت اعلام مي‌كند،اين آ‌مار بعد از جمع‌بندي كل آمار سال 89 در سال 90 اعلام خواهد شد.

پيش از اين درخصوص شكايت شهروندان درخصوص آلودگي هواي تهران و اثبات مرگ ناشي از آلودگي نيز چنين اختلاف‌نظرهايي مطرح بود.به نظر مي‌رسد حل مشكلي به اين اندازه از اهميت بيشتر به «كي‌بود، كي بود، من نبودم» رسيده است در حالي كه همه مي‌دانيم حل مشكل آلودگي هواي تهران به جاي اين فرافكني‌ها و پاسخگويي‌هاي بي‌نتيجه به همكاري نياز دارد.

راهكار كنترل آ‌لودگي هواي تهران، اجراي كامل برنامه جامع كاهش آلودگي هواست كه از سال 1379 در هيات دولت به تصويب رسيده است. در اين برنامه قرار شد طي يك دوره 10 ساله ميزان آلودگي هوا به حد استانداردهاي ملي تقليل يابد كه متاسفانه بعد از 10 سال به جايي رسيده كه تهران ركورد بيشترين روزهاي آلودگي را زده است.

براساس برنامه جامع كاهش آلودگي هواي تهران 12 سازمان مختلف در برابر آن مسووليت دارند كه اين مسووليت اين روزها بيشتر به پاسخگويي اين سازمان‌ها تبديل شده تا رفع مشكل شهرونداني كه هواي تنفسي اشان روز به روز بدتر هم مي‌شود.

مستوره برادران نصيري 
گروه جامعه




عادت كنيم تا عادت نكنيم
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 41
نویسنده : مولوی
ما انسان‌ها، نه بهتر بگويم ما آدم‌هاي مدرن عادت‌هاي ويژه‌اي داريم. تن دادن به «عادت‌ها» اصولا يكي از معضلات اين روزهاي ماست. اصلا انگار زندگي مي‌كنيم براي عادت‌هايمان.

مثلا در اين روزها كه آلودگي هوا شده است نقل مجالس تك‌تك ما عادت‌زده‌هاي زندگي مدرن! شايد در خيابان بارها با اين صحنه روبه‌رو شده‌ايد كه مردي در حالي‌كه ماسك به صورت آويخته است سيگار به دست دود مي‌كند و دود مي‌كند و دود... بيچاره تقصيري هم ندارد. عادت دارد؛ عادت به سيگار و امثالهم. «عادت» همان اعتياد است تنها خواسته‌اند كمي بار مثبت معنايي به آن بدهند كه مي‌گويند عادت، وگرنه همه از تكرار مي‌آيد بدون آن‌كه دليلش را بفهمي.

ضرب‌المثلي كمتر شنيده شده وجود دارد كه مي‌گويد: بايد عادت كنيم تا عادت نكنيم. از نظر برخي جامعه‌شناسان اصولا عادت كردن چيز خوبي نيست. آنها معتقدند نبايد بگذاريم زندگي روزمره ما دستخوش رفتارهايي شوند كه تكراري است؛ رفتارهايي كه مانع از ديده شدن حقيقت روزها، ساعت‌ها و رفتارهاي ما مي‌شود.

اين موضوع در رفتارهاي زندگي مشترك آدم‌ها نيز به چشم مي‌خورد. مثلا در زندگي مشترك، عادت‌ها باعث مي‌شوند كه زن و شوهر نسبت به مفهوم دوست داشتن يكديگر گهگاه ترديد كنند. «مبادا طرف مقابل مرا دوست ندارد و اين رفتارها از روي عادت است.» ترديد و تكرار كه در زندگي مي‌آيد، تازه ماجرا آغاز مي‌شود. زندگي مي‌شود عادتي روزمره. عشق ورزيدن‌ها كه تا روزي پيشتر نو بود و تازه بعد از مدتي مي‌شود عادت. عادتي مانند سيگار كشيدن. مي‌داني كه اين عادت به تو ضرر مي‌زند. مي‌داني كه باعث كوتاهي عمرت مي‌شود اما در مقابل نمي‌داني براي چه بايد سيگار بكشي. نمي‌داني چرا بايد رفتارهايي در زندگي‌ات تكرار شود كه نام عادت گرفته‌اند. عشق مي‌ورزي براي آن‌كه عادت كني؟ چقدر انسان مي‌تواند نسبت به خودش بي‌انصاف باشد. كسي را دوست داشته باشي و از روي عادت به او بگويي دوستت دارم؟

حتي در آموزه‌هاي ديني ما نيز از عادت كردن به نيكي ياد نشده است. هيچ وقت نگذاريد عبادت‌هايتان عادت شود. نگذاريد تكرار باعث شود تا معنا و لذت واقعي مفهوم عبادت از ذهن شما پاك شود. بگذاريد تازه باشد. نو و از سر شوق كه رنگ و بوي تكرار به خود نگرفته است.

مهدي نورعليشاهي
گروه فرهنگ و هنر




راهنمايي براي نوشتن در رسانه
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 48
نویسنده : مولوی
«نويسندگي براي تلويزيون، راديو و رسانه‌هاي جديد» عنوان كتابي است كه بتازگي مركز تحقيقات صدا و سيماي ايران منتشر كرده است.

كتاب، نوشته رابرت ال هيليارد است كه كارش را با گزارش‌هاي ورزشي در آمريكا آغاز كرد، اما بعد‌ها رياست چندين گروه رسانه‌اي و آموزشي ديگر را در اين كشور به عهده گرفت. او كه كار خود را در حوزه ارتباطات وقف صلح جهاني، فرصت‌ها و عدالت مدني كرده در آمريكا و كشورهاي ديگر مشاور دولت، صنعت و آموزش بوده است.

يكي از موضوعات مهم در عرصه وسايل ارتباط جمعي چون راديو، تلويزيون و اينترنت، نويسندگي است. آن گونه كه بسياري از صاحب‌نظران يادآوري كرده‌اند، مطالعه و آموزش توان ايجاد استعداد نويسندگي در افراد را ندارند ، اما قادر است اين استعداد دروني را پرورش دهد تا به نيرويي فعال و ماهر تبديل كند و با ارائه برخي رهنمودها و قالب‌ها، اثرگذاري آن را بيشتر نمايد.

به عبارت ديگر، نويسنده مي‌تواند با يادگيري برخي فنون، شيوه‌هاي بيان و شناخت درست قابليت‌هاي هر يك از وسايل ارتباط جمعي، متن مناسب و موثرتري توليد كند تا در نهايت بتواند براي مخاطب جذاب و بر او اثرگذار باشد. بر همين اساس، كتاب «نويسندگي براي تلويزيون، راديو و رسانه‌هاي جديد» كوشيده است ضمن بررسي به نسبت جامع ابعاد و عناصر دخيل در نويسندگي براي راديو، تلويزيون و اينترنت، راهنمايي براي نويسندگاني باشد كه در جستجوي يافتن راه و رسم نويسندگي در زمينه‌هاي مختلف براي رسانه‌هاي جمعي هستند.

از نقاط قوت اين اثر، آموزشي بودن آن و پرداختن به نويسندگي براي «رسانه‌هاي جديد» بويژه اينترنت است و مطالعه آن مي‌تواند براي دانشجويان رشته ارتباطات و هنرهاي نمايشي و تمام علاقه‌مندان نويسندگي براي رسانه‌هاي جمعي راهگشا و مفيد باشد.

علي محزون ‌
‌ جام‌جم




9 دي روز مردم
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 43
نویسنده : مولوی
9 دي‌ماه 88 «روز مردم» بود يعني در آينه اين روز، مولفه‌اي به نام «مردم ايران‌» ديده شد. همه هم اين را متوجه شدند اعم از دشمنان و دوستان و از اين رو بعد از 9 دي، خيلي‌ها در تجزيه و تحليل شرايط ايران و جمعبندي‌هاي خود تجديدنظر كردند.

دشمنان انقلاب اسلامي كه به طور حساب شده، صحنه‌هاي آشوب‌هاي خرداد تا شهريور سال گذشته را برجسته‌سازي كرده و بارها به نمايش در آورده بودند به نحو بلاهت‌آميزي باور كرده بودند كه در جامعه ايراني شكاف بزرگي پديد آمده و گروه‌هايي از ايرانيان در مقابل گروه‌هاي ديگر به «صف‌آرايي» رسيده‌اند.

آنان جغرافياي ايران را درگير حوادثي معرفي مي‌كردند كه در گوشه يك خيابان ابرشهر تهران اتفاق افتاده بودو ملت ايران را مردمي معرفي مي‌كردند كه «نقاب پوشيده» آلت دست سرويس‌هاي اطلاعاتي يا شبكه‌هاي خبري بيگانه قرار گرفته و به جان مساجد، دانشگاه‌ها و مراكز بسيج و... مي‌افتند و براي منافع ملي و مقدسات ارزشي قائل نيستند. روز 9 دي كه همان سرويس‌ها و شبكه‌ها سعي در اختفا و تحريف آن داشتند آنچنان كوبنده بود كه ديگر شاهد آن تصويرسازي‌ها نبوديم.

روز 9 دي مردم ايران نشان دادند كه حجم عظيم توطئه‌ها، تبليغات، همپيماني‌هاي داخل و خارج و فضاي غبارآلود نتوانسته شكافي در متن آنان به وجود آورد. براساس جمعبندي مراكز تخصصي در چارچوب آنچه مي‌توان از آن به تظاهرات «9 دي» ياد كرد ـ هرچند اين تظاهرات يك روز قبل يا يك روز بعد برگزار شده باشد ـ بين 40 تا 50 ميليون نفر شركت كرده‌اند و در تهران عدد شركت‌كنندگان در تظاهرات 9 دي حداقل 3 ميليون نفر بوده است.

اين حجم عظيم يعني بيش از جمعيتي كه در كل كشور به پاي صندوق‌هاي راي آمده‌اند - نزديك به جمعيتي كه در تهران به پاي صندوق راي آمده‌اند- در حماسه‌ 9 دي مشاركت كرده‌اند. در واقع تظاهرات 9 دي نشان داد كه متن جامعه ايران هيچ نسبتي با كساني كه زيربار قانون جاري كشور نمي‌روند يا به آشوب‌ روي مي‌آورند، ندارد.

مردم ايران در روز 9 دي تكليف خود را با كساني كه با تسامح «سران فتنه» خوانده مي‌شوند كاملا روشن كردند. هر كدام از سران فتنه كه در قضاياي پس از انتخابات نقشي داشتند، بهره‌اي از شعارهاي مردم متوجه آنان بود. در اين ميان مردم ذوق به خرج داده و به خلق شعارهايي روي آورده بودند كه سابقه و لاحقه هر كدام از فتنه‌گرها را بيان مي‌كرد و در عين حال ربط كساني كه با نام اصلاحات و سازندگي و... آمده بودند ولي در عين حال در طرح يا عمل در خدمت كانون‌هاي خارجي ضد ايران بودند، برملا مي‌نمود. بد نيست «اصحاب فتنه» فيلم تظاهرات عظيم 9 دي را مرور كنند، به دست‌نوشته‌ها و شعارهاي خودجوش مردم نظري بيندازند تا اگر هنوز هم ترديد دارند كه در 9 دي يك حماسه بزرگ خودجوش در تاريخ اين مرز و بوم به ثبت رسيده است، از «توهم» و برداشت‌هاي كليشه‌اي خارج شوند.

مردم در روز 9 دي به سران داخلي فتنه به وضوح گفتند كه ميان راي دادن به يك كانديداي انتخاباتي و همراهي با او در اقدامات ضدملي فاصله بسيار وجود دارد. مردم تهران در روز 9 دي فقط به آنچه كه عده‌اي در روز عاشورا به وجود آورده بودند ابراز برائت نكردند بلكه بغض فروخفته خود را بعد از 6 ماه تحمل و خويشتنداري بيرون ريختند.

آنان از اين كه عده‌اي كار را به آنجا رسانده‌اند كه آمريكا براي حمله به ايران وسوسه شده عصباني بودند. آنان از اين كه بعضي‌ها امر ثابت نشده‌اي را به عنوان «حق خود» فرض كرده و همه منافع و مصالح ملي را نثار آن مي‌كنند بسيار ناراحت بودند.

مردم از اين كه بعضي به راه‌حل‌هاي قانوني تن نمي‌دهند و در عين حال هيچ قانون جديد قابل قبولي هم در چنته ندارند و با رويه‌اي آنارشيستي مي‌خواستند حرف خام خود را به كرسي بنشانند، بشدت تنفر داشتند. مردم از اين كه عده‌اي از خواص كه هر چه از آبرو، موقعيت و... دارند، رهين انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن است، در عين حال در روز حادثه كنار كشيده و كنج عافيت را براي رسيدن به گنجي بي‌زحمت انتخاب مي‌كنند، عصباني بودند.

مردم از اين كه عده‌اي كه سال‌ها در سايه مراحم رهبري كسي به صدها خبط و خطاي استراتژيك آنان چندان كاري نداشته و حالا طلبكار رهبري و مردم شده‌اند، بشدت ناراحت بودند و همه آمدند كه بگويند ما به حساب شما مي‌رسيم حتي اگر نظام تحت ملاحظاتي فعلا شما را از تعقيب قضايي معاف كرده باشد.

9 دي يك پيام هم براي اين طرف ماجرا داشت. بعضي‌ها از آراي 25 و 13 ميليوني تعابيري داشتند و آن را محصول «هنرنمايي‌‌هاي خاص» ارزيابي مي‌كردند و البته هنوز هم كم و بيش چنين مي‌كنند و به جاي آن كه قدرشناسانه آن را هنر نظام و رهبري به حساب آورند به حساب اختصاصي خود واريز مي‌كردند. مردم آمدند و با تمركز روي حمايت از رهبري نشان دادند كه اين انقلاب همان‌گونه كه بدون نام امام خميني شناخته نمي‌شود، بدون رهبري داهيانه آيت‌الله خامنه‌اي نيز نمي‌تواند بعد از 31 سال خيل عظيم مردم را در ميدان نگه دارد.

سعدالله زارعي




قرائتي و رمز ماندگاري او
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 42
نویسنده : مولوی
شامگاه چهارشنبه 8 ديماه 1389 به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگي از خدمات قرآني و معارفي بيش از 4 دهه حجت‌الاسلام محسن قرائتي تجليل شد.

 نكوداشت و پاسداشت مشاهير، مفاخر، رجال و شخصيت‌هاي علمي، ادبي، فرهنگي، سياسي و قرآني كشور اهتمامي بايسته براي تجليل از فضايل، فرهنگ‌سازي و مهم‌تر الگوسازي براي نسل جوان كشور است.

بواقع براي سنجش جامعه‌اي كه بخواهد پويا، مانا و تاثيرگذار باشد چه شاخصي بهتر از رويكرد و نگاه مسوولان به فرزانگان و خردمندان آن كشور را مي‌توان سراغ گرفت؟ در آسمان پرستاره ايران فقها، مفسران، روحانيون، سياستمداران و اديبان فراوان پرتوافشاني كرده‌اند اما در ميان آن همه ستاره چرا نام برخي براي هميشه در اذهان باقي مانده است؟ و اين رمزگشايي درباره حجت‌الاسلام قرائتي كه بيش از 30 سال هر شب جمعه در قاب تلويزيون با مردم سخن مي‌گويد و تبديل به چهره‌اي محبوب براي همه شده از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.

براستي رمز موفقيت و ماندگاري قرائتي چيست؟ چرا او اين همه محبوب است و اگر ساير روحانيون و مبلغان فرهنگي و ديني بخواهند چون او شوند چه بايد بكنند. به گمانم رمز و راز موفقيت قرائتي را بايد در موارد زير مورد واكاوي قرار داد: (يكم): قصد قربت فقط براي خدا. اگر كار براي خدا باشد و نيت و اراده و عمل انساني در يك هماهنگي كامل به آن سمت حركت كند، بي‌ترديد پاداش واقعي را خداي تبارك و تعالي مي‌دهد.

قرائتي به صورت سمبليك و نمادين كار نكرد بلكه آنچه را گفت عمل كرد و هر آنچه را عمل كرد براساس حجت شرعي و عقلي مورد محاسبه قرار داد. لذا اقبال و ادبار روزگار، خوشامد اين و آن او را از صراط مستقيم هيچگاه منحرف نكرد.

(دوم): تمسك به قرآن و اهل بيت عليهم‌السلام: در ميان ويژگي‌هاي مختلف و توانايي‌هايي كه قرائتي دارد نماد معلم قرآن و معارف اسلامي‌اش بيش از هرمسووليت ديگر او درخشش دارد. قرائتي از جواني با قرآن‌كريم انس گرفت و با آن بزرگ شد لذا بدرستي خود را به اين منبع لايزال الهي و فناناپذير متصل كرد و هر بهره‌اي كه براي خود و ديگران برده و مي‌برد از خرمن لايزال قرآن كريم است. او معنا، ترجمه و تفسير قرآن را به زباني شيوا، جذاب و همه‌فهم در اختيار مخاطبان قرار داد. قرائتي را بايد استاد آموزش و تفسير قرآن كريم به زبان ساده معرفي كرد.

(سوم): تزكيه و تهذيب نفس. قرائتي در بالاترين سطح از تزكيه و تهذيب نفس و خودسازي خود را قرار داد. هنر بزرگ او آن بود كه قبل از اقبال عمومي مردم به او، خود را شناخت و رابطه خود با خدا را بدرستي تعريف كرد. فرسنگ‌ها از دنيا و مزاياي آن، حتي امتيازاتي كه قانونا به دليل مسووليت‌هاي رسمي كه بر عهده داشت، فاصله گرفت. آن حافظ بيت‌المال است. در همه نهادها و حوزه‌هايي كه مسووليت داشته است خبري از ريخت و پاش، اسراف و تبذير نيست. يعني اين‌كه فرهنگ حاكم بر افكار و اعمال قرائتي در زي‌طلبگي، ساده‌زيستي و دوري از دنيا‌طلبي و تكاثر است. اين اكسير كميابي است كه بيش از هر كس مبلغان ديني ما امروز به آن محتاج هستند.

(چهارم): پرهيز از سياست‌زدگي: قرائتي با پذيرش مسووليت‌هاي رسمي چون آموزش و پرورش، نهضت سواد‌آموزي، اقامه نماز، احياي زكات و... و انجام خدمات بزرگ و ماندگار كه ايجاد نمازخانه‌هاي مناسب در سراسر كشور فقط يكي از ذخيره‌هاي جاويد اين مرد فرزانه است و نيز حضور در صحنه‌هاي مورد نياز انقلاب از جمله جنگ تحميلي و... نشان داد كه سياست اسلامي را بدرستي مي‌فهمد لذا تلاش كرد كه با پرهيز از ورود به جنجال‌هاي سياسي و خط‌بازي‌ها حضور خود را با آمد و شد و فراز و فرود جريانات سياسي هماهنگ نكند بلكه بر آنها اثرگذار باشد. استقلال رأي، باج ندادن به جريانات سياسي، نقد مواضع و رفتارهاي افراطي جريانات و دعوت به تعقل، اعتدال و عمل به موازين اسلامي همواره شاخص قرائتي براي حضور در عرصه‌هاي سياسي بوده است. فراموش نكرده‌ايم كه در جريان فتنه 88 قرائتي چگونه با نقد و مذمت شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فداي ايران» با دلايل قرآني و ديني، اين قبيل حرمت ‌شكني برخي بازي خوردگان سياست زده را مورد تخطئه قرار داد و همگان را حول محور ولايت فقيه دعوت كرد. (پنجم): قرائتي مرد عمل. او مرد عمل بوده و هست. او اجازه نداده است كه خانواده و تبارش به جاي او موضع‌گيري کنند و حرف بزنند. از خانواده قرائتي سخني به ميان نيست. او فقط درس نمي‌گويد مرد عمل است. با غم و شادي مردم سهيم است. او اسلام را همانگونه كه شناخته است، عمل مي‌كند و براي خوشايند ديگران دستكاري و تفسيرهاي نادرست را وارد نمي‌كند. براي او اسلام، مرجعيت، امام خميني(ره)، رهبري و ولايت فقيه و نظام اسلامي خطوط قرمز بود و بر سر دفاع از اين ارزش‌ها سر سوزني با كسي سازش ندارد.

سخن آخر: اگر قرائتي، سخنش همچنان نافذ و تأثيرگذار است و در عصر هجوم رسانه‌ها صداي او شنيده مي‌شود و اگر قرائتي به مثابه يك رسانه همچنان حرف براي گفتن دارد رمز اين ماندگاري را در يك جمله بايد دانست:

«او مرد علم و عمل توأمان بوده و هست.»

دكتر علي دارابي




سوالات بي پاسخ
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 34
نویسنده : مولوی
اين روزها برابر با دومين سالگرد حمله ددمنشانه رژيم صهيونيستي به غزه مي باشد. صهيونيست‌ها در 7 دي ماه 1387 جنگي نابرابر را عليه 5/1 ميليون انسان بي‌گناه و رنج كشيده غره آغاز كردند اما پس از 22 روز وادار به عقب نشيني شدند.

اكنون در حالي 2 سال از آن زمان مي‌گذرد كه همچنان در منطقه از روند سازش به ميان مي‌آيد. سازشي كه از سوي صهيونيست‌ها تدوين ، غاز جانب آمريكا پردازش و از سوي تشكيلات خودگردان و اعراب اجرا مي‌شود.  تحركات مذكور به نام فلسطين و صلح خاورميانه در حالي صورت مي گيرد كه در حاشيه اقدامات اعراب و كشورهاي غربي چند سوال اساسي مطرح است :

نخست آنكه اگر كشورهاي عربي و غربي واقعا به دنبال كمك به ملت فلسطين هستند چرا پس از گذشت 2 سال از جنگ غزه به وعده هاي خود براي بازسازي اين منطقه كه با بحران انساني مواجه است عمل نكرده اند.؟ وعده هاي مطرح شده بيش از 5 ميليارد دلار است كه هرگز محقق نشده است.

دوم آنكه چرا اعراب و غربي ها كه ادعاي تحقق اهداف فلسطيني ها را دارند در برابر اشغال اراضي فلسطيني نشين، اخراج فلسطيني ها از كرانه باختري و قدس شهرك سازي صهيونيست ها ، راه سكوت در پيش گرفته و به محكوم سازي بسنده كرده اند؟

سوم آنكه چرا اعراب بويژه مصر كه ادعاي سردمداري روند به اصطلاح كمك به ملت فلسطين را دارد با ساخت ديوار فولادي در مرز غزه و ممانعت از ورود كاروان امداد رساني شريان حيات به اين منطقه عملا در محاصره و كشتار دسته جمعي فلسطيني ها مشاركت مي كند ؟

چهارم آنكه اعراب كه شكست روند سازش و پيروزي مقاومت در برابر دشمن صهيونيستي را درك كرده‌اند چرا به جاي قرار گرفتن در كنار مقاومت براي تحقق اهدافي چون بازگشت آوارگان فلسطيني به وطن و آزاد سازي اراضي اشغالي و بيت المقدس باز هم گرفتار بازي سازشكاري شده اند؟

پنجم آنكه برخي كشورهاي اروپايي در كنار آمريكا در حالي از روند سازش در فلسطين و اجراي طرح به اصطلاح صلح خاورميانه به نام حمايت از ملت فلسطين سخن مي گويند كه همين كشورها چندي پيش در شوراي حقوق بشر سازمان ملل و مجمع عمومي اين سازمان در برابر گزارش كميته حقيقت ياب سازمان ملل (گزارش گلدستون ) و قطعنامه‌هاي ضد صهيونيستي ، موضع گيري و به مخالفت با آنها پرداختند. اكنون اين سوال مطرح است كه آيا مي شود از صلح و سازش سخن گفت در حالي كه در عمل از احقاق كوچكترين حقوق ملت فلسطين در مجامع جهاني جلوگيري به عمل مي آيد؟

پاسخ به اين سوالات بيانگر اين حقيقت است كه از يك سو كشورهاي غربي بويژه آمريكا بارديگر در چارچوب خدمت به صهيونيست ها به دنبال ايجاد بازي روند سازش در منطقه هستند در حالي كه از نام فلسطين براي رسيدن به اين امر بهره برداري مي كنند و از سوي ديگر متاسفانه كشورهاي عربي از آرمانهاي اصيل خود دور شده و اكنون با برگه آمريكا به بازيگري روي آورده اند كه مسلما براي آنها جز تخريب بيشتر جايگاه در عرصه منطقه اي و جهاني و افزايش فشارهاي غرب و صهيونيست ها براي امتيازگيري از فلسطيني ها و اعراب، دستاوردي نخواهند داشت.

قاسم غفوري-جام جم آنلاين




موسيقي سالن ندارد
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 34
نویسنده : مولوی
گروه‌ها و اركسترهاي موسيقي خانه به دوش هستند. گاهي در تالار وحدت كه ويژه اجراي اپراست روي صحنه مي‌روند، بعضي‌وقت‌ها به تالار بزرگ اجتماعات وزارت كشور پناه مي‌برند و اين آخر كاري‌ها سالن همايش‌هاي برج ميلاد را كشف كرده‌اند و آنجا بيشتر كنسرت مي‌دهند.

اگر چه عجيب است، اما واقعيت دارد كه نه تنها در تهران، بلكه در ديگر شهرهاي كشور نيز هيچ سالن ويژه برگزاري كنسرت موسيقي وجود ندارد.

اگر گروه‌هاي پاپ در بسياري از نقاط جهان در فضاي باز و ورزشگاه‌ها و ديگر اماكن غيرهنري كنسرت مي‌دهند و در ايران هم اين رويه جاري است، برمي‌گردد به نوع و حال و هواي اين‌گونه موسيقي كه پر سروصدا و پرتحرك است و در آن جزئيات و ظرافت‌هاي هنري چندان مهم نيست.

در مقابل موسيقي پاپ، اجراهاي اركسترهايي چون سمفونيك و فيلارمونيك و تك‌نوازي‌ها و دونوازي‌ها، سالن‌هاي ويژه‌اي را مي‌طلبد كه از نظر معماري، آكوستيك، جايگاه تماشاگران و سيستم‌هاي صوتي براساس اصول دقيق ساخته شده باشند؛ تالارهايي كه متاسفانه در ايران وجود ندارند.باتوجه به ويژگي‌هاي موسيقي رديف دستگاهي، صدادهي سازهاي ايراني و نقش پررنگ كلام در آواز و تصنيف سنتي، اجراي اين‌گونه موسيقايي در سالن‌هاي مناسب، اهميت دوچندان مي‌يابد.

اگر چه با تجهيز فني سالن‌هاي چندمنظوره فرهنگسراها و ديگر مراكز فرهنگي مي‌توان آنها را تاحدي براي ميزباني از گروه‌هاي موسيقي اركسترال و سنتي آماده كرد، اما بي‌شك اجراهاي آثار فاخر و هنرنمايي استادان اين هنر، نيازمند تالارهايي است كه دقيقا به همين منظور طراحي و ساخته شوند.

موسيقي، هنري ناب و ظريف است كه هرگونه سهل‌انگاري و بي‌دقتي در اجرايش، به آن صدمه خواهد زد. همين چند سال پيش بود كه يكي از اركسترهاي فيلارمونيك معروف اروپايي با مشكلي در كيفيت صداي سالن روبه‌رو شد.

پس از آن كه موارد گوناگون را بررسي كردند، آخر به اين نتيجه رسيدند كه تغييرات رخ داده در پوشاك تماشاگران حاضر در كنسرت‌ها كه ديگر مثل گذشته‌ها لباس رسمي نمي‌پوشند، برآكوستيك فضاي تالار تاثير گذاشته و تغييراتي را هر چند خفيف برصداي برخاسته از سازها ايجاد كرده است.

در واقع اگر چه ارزش آهنگ نوشته شده، توانايي نوازنده‌ها و شرايط سازها همگي در كيفيت يك اجرا تاثير مي‌گذارند اما نبايد فراموش كرد كه وضعيت سالن ميزبان اركستر هم شايد بيشتر از ديگر عوامل در موفقيت كنسرت نقش دارد.

اگر پيشرفت موسيقي در ايران در بخش‌هاي آموزش ، ساخت ساز ، تربيت نوازندگان و ارتقاء سطح آهنگسازي بيشتر وابسته به تلاش و همت هنرمندان است اما حمايت از اين هنر بويژه در عرصه ساخت و بهره‌برداري سالن ‌هاي مناسب، وظيفه نهادهاي دولتي و شهري است كه نبايد از آن غفلت كنند.

مهدي ياورمنش
گروه فرهنگ و هنر




بازدید : 44
نویسنده : مولوی
با پديد آمدن كم‌بارشي و خشكسالي و اخيرا آلودگي هواي كلان‌شهرها، استفاده از دانش و تكنولوژي باروري ابرها يك ضرورت به نظر مي‌رسد. اين فناوري طي 60 سال اخير در بسياري از كشورهاي دنيا مورد بهره‌برداري واقع شده است.

باروري ابرها دانش پيشرفته‌اي است كه با دو روش روي ابر گرم و ابر سرد انجام مي‌شود. باروري ابر گرم بيشتر در مناطق گرم شرجي با درجه حرارت بالاتر از صفر درجه صورت مي‌گيرد كه در كشور ما كمتر رخ مي‌دهد اما در باروري ابر سرد كه روش معمول در ايران است در صورتي كه درجه حرارت هوا زير صفر درجه باشد در زمستان و پاييز يا در ابتداي فصل بارش اين كار صورت مي‌گيرد. باروري ابرها با ايجاد هسته‌هاي يخ‌ساز در داخل ابرها صورت مي‌گيرد.

در اين سيستم يديد نقره به شكل شليك از طريق هواپيماهاي ويژه در داخل ابرها منتشر مي‌شود و هسته‌هاي يخ‌ساز فعال مي‌شوند و اين امر باعث ايجاد كريستال‌هاي بزرگ مي‌شود كه به زمين سقوط مي‌كنند.

چنانچه درجه حرارت در زمين زير صفر درجه باشد اين سقوط به صورت دانه‌هاي برف است و در صورتي كه درجه حرارت بالاي صفر باشد به صورت بارش باران عمل مي‌كند.

در اين روش باران بين 10 تا 15 درصد افزايش پيدا مي‌كند، نكته قابل ذكر در اين روش ضرورت برخورداري از شرايط مناسب ابرها براي اجراي عمليات است البته در صورتي كه ابر مناسب در جو باشد.

اجراي عمليات پرواز باروري ابرها در برخي شهرها با سهولت بيشتري انجام مي‌شود از همين رو طي دو ماه اخير در شهرهاي اردبيل، زنجان، كرمان، يزد و شيراز اين عمليات اجرا شده است اما در شهرهايي مانند تهران به دليل انجام پروازهاي مكرر در 2 فرودگاه بين‌المللي مهرآباد و امام خميني پرواز هواپيماهاي باروري ابرها، در سيستم پروازي اختلال ايجاد مي‌كند زيرا اين نوع پرواز مسير مشخصي ندارد و هر جا ابر باشد به دنبال آن حركت مي‌كند لذا اين روش پرواز مستلزم هماهنگي‌هاي زيادي است كه در عمليات 26 آذر در تهران به خوبي اجرا شد.

از ديد كارشناسي انجام چنين روش‌هايي در كوهستان مناسب است زيرا بارش ابرهاي متراكم بارور شده به صورت برف خواهد بود و منفعت اجراي اين روش بيش از هزينه آن است و تنها ممكن است كمي به دليل وجود «يديد نقره» اثر زيست‌محيطي داشته باشد.

استفاده از روش بارورسازي ابرها براي ايجاد بارش به منظور جلوگيري از خسارات ناشي از خشكسالي امري معمول در دنياست و ما نيز مي‌توانيم در صورت وجود ابر براي از بين بردن آلودگي هوا صرفنظر از هزينه‌هاي آن، از روش بارورسازي ابرها استفاده كنيم.

محمدمهدي جواديان‌زاده 
رئيس مركز ملي باروري ابرها




بازدید : 38
نویسنده : مولوی
علي سعيدلو مصمم است تا در انتخابات 16 دي ماه كنفدراسيون فوتبال آسيا به عنوان يكي از 2 نواب رئيس AFC انتخاب شود.

معاون رئيس‌جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني ايران كه براي نخستين بار در چنين سطحي خود را كانديداي حضور در هيات اجرايي كنفدراسيون فوتبال آسيا كرده است ، با سرمايه‌گذاري مادي و معنوي كلان بويژه استفاده از روابط سياسي و ديپلماتيك مي‌خواهد تا هر طور شده با رايزني با عوامل تاثيرگذار انتخابات پيش‌رو، شانس پيروزي خود را در انتخابات 16 دي ماه در قطر افزايش دهد.

سعيدلو با اعتقاد به اين‌كه فيفا و AFC نياز به فكر تازه دارند، ريسك نامزدي و خرج كردن از اعتبار سياسي و منطقه‌اي كشور را به جان خريده و ضمن دعوت از بن همام، رئيس قطري AFC به تهران و جلب نظر اوليه او، با دعوت امير قطر راهي دوحه شد تا با جلب نظر شيخ حمد آل ثاني، حجت را به نوعي بر بن‌همام تمام كند. رئيس تربيت بدني در فاصله چند ساعت از بازگشتش به تهران، صبح روز سه‌شنبه در ساختمان سئول پذيراي وليعهد اردن و هيات ائتلافي‌اش شد كه هدفش موفقيت در انتخابات فيفا و تصاحب نايب‌رئيسي است تا طرفين در خلال چند ساعت مذاكره، به يكديگر براي موفقيت در انتخابات پيش‌رو دست ياري دهند.

به هر صورت گرچه علي سعيدلو تا اينجا چند گامي نسبت به همتاي سابق خود (محمد علي‌آبادي) جلوتر است تا به جاي چشمداشت به رياست فدراسيون فوتبال ايران، سهيم شدن در مديريت كنفدراسيون فوتبال آسيا را هدف قرار دهد، اما بيان نكاتي چند در اين زمينه خالي از لطف نيست.

1ـ هرچند ‌طي چند سال گذشته و به دنبال ضعف‌ها و اهمال‌هاي مديريتي، فوتبال ايران ديگر جايگاه قبلي خود را در فوتبال آسيا ندارد، اما اگر قرار بر سرمايه‌گذاري خاص براي سهيم شدن در مديريت فوتبال قاره باشد، لياقت فوتبال ما رياست AFC است. بويژه براي معاون رئيس جمهور ايران، دون شان خواهد بود كه بخواهد معاون بن همام در كنفدراسيون فوتبال آسيا شود. مخصوصا اينكه پست نايب‌رئيسي بيشتر جنبه تشريفاتي دارد. طبيعي است كه از سعيدلو انتظار داشته باشيم براي كسب پست مهم و تاثيرگذار رياست بكوشد. علاوه بر اين پست، ‌مسووليت مهم ديگر دبيركلي كنفدراسيون فوتبال آسياست كه تمام مسائل اجرايي فوتبال قاره را شامل مي‌شود.

2ـ بد نيست اشاره كنيم به رقابت شديد ميان بن همام قطري و شيخ سلمان بحريني در سال 2009 براي حضور در كميته اجرايي فيفا. طرفين به نوبت به تهران آمدند و با مسوولان وقت ورزش ايران (علي‌آبادي)‌ گفت‌وگو كردند. البته شيخ سلمان در اين رايزني‌ها از سوي شيخ احمد، رئيس كويتي شوراي المپيك آسيا حمايت مي‌شد به طوري كه اين مقام كويتي كه روابط خوبي با مقامات ايراني دارد، در سفر به تهران از رئيس سازمان ورزش كشورمان خواست به نماينده بحرين راي دهد. در آن ديدار هرچند علي كفاشيان نشان داد با نظر مسوولان ورزش همسوست، اما رئيس غيرقابل پيش‌بيني فوتبال ايران، در زمان انتخابات به قطر رفت تا از آنجا به اتفاق بن‌همام با هواپيماي اختصاصي راهي مالزي شوند.

3ـ فرض مي‌گيريم علي سعيدلو با توجه به مديون بودن بن‌همام به خاطر حمايت‌هاي قبلي ايران، در انتخابات كنفدراسيون فوتبال آسيا پيروز شود، در آن شرايط بايد پرسيد چه تضميني وجود خواهد داشت كه او تا سال 2015 در راس ورزش ايران بماند و اين‌گونه حمايت‌هاي داخلي را پشتوانه رسيدن به جايگاه‌هايي بالاتر در AFC ببيند؟!

4ـ كم سراغ نداشته‌ايم پست‌هاي مديريتي در ورزش آسيا را كه با تغييرات مديريتي در ورزش ايران، خيلي زود كم‌ارزش و از دست ايران خارج شده است. از دست دادن عضويت در كميته اجرايي بين‌المللي المپيك‌ در زمان مصطفي هاشمي‌طبا مثال ملموس و روشني در اين زمينه است كه شايد براي 50 سال ديگر نيز نتوانيم به آن در كميته بين‌المللي المپيك برسيم.

5ـ از موفقيت علي سعيدلو و نمايندگان ايران در مديريت ورزش آسيا بسيار خوشحال مي‌شويم، اما در اين زمينه بايد واقع‌بين بود و از فعل و انفعالاتي كه بر مديريت ورزش قاره حاكم است، برآورد روشني داشت.

حجت‌الله اكبرآبادي
گروه ورزش




دو جنگ ، دو پيروزي
نوشته شده در 12 دی 1389
بازدید : 34
نویسنده : مولوی
حمله عراق به سركردگي صدام كه آخر شهريور سال 59 آغاز شد و تا مرداد سال 67 با حمايت همه‌جانبه قدرت‌هاي بزرگ شرق و غرب و كشورهاي مختلف ادامه يافت ، «دفاع مقدس» هشت ساله ملت ايران را به عنوان طولاني ترين جنگ قرن بيستم رقم زد.

ولي ظاهراً تقدير چنين بود كه باز هم اين عدد «هشت» در كنار« دفاع مقدس» و در عرصه‌اي پيچيده تر، دوران ديگري از حماسه و هوشياري ملت ايران را به رخ بكشد.

اين بار اين تهاجم از اواخر خرداد 88 آغاز شد و تا دي 88 ادامه يافت و «8 ماه دفاع مقدس» را در برابر فتنه‌اي پيچيده و تودرتو خلق كرد.

فتنه 88 اگر چه ظاهراً 8 ماه ادامه داشت و سرانجام «حماسه 9 دي» نقطه پايان آن شد اما سال‌ها قبل از آن مستقيم و غيرمستقيم مقدماتش فراهم شده بود.

ميان دوران دفاع مقدس در جنگ تحميلي با دفاع مقدس در برابر فتنه 88 به رغم افتراقات، اشتراكات زيادي وجود دارد. به هر حال، آن جنگ سخت بود و دشمن غيرخودي و براحتي قابل شناسايي و تلفات جاني و مالي ناشي از رفتار دشمن قابل مشاهده.

اما اين فتنه از جنس جنگ نرم بود و پيچ در پيچ كه به دست خودي‌ها شكل گرفت و ظاهري موجه داشت (در نظر افراد ظاهربين) و عمق و باطني باطل و خباثت آلود. از افتراقات كه بگذريم، اشتراكات را مي‌توانيم در اين موارد جستجو كنيم.

نخست اين كه هدف اصلي هر دو جنگ؛ هم جنگ سخت 59 و هم جنگ نرم 88 ، براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران بود.

ديگر اين كه هر دو از حمايت گسترده و همه جانبه دشمنان انقلاب اسلامي و مردم شريف ايران برخوردار بودند. سومين نقطه اشتراك را در حجم سنگين خسارت‌ها و آسيب‌ها بايد جستجو كرد.

البته در يكي غلبه با خسارت‌هاي مالي و جاني بود و در ديگري خسارت‌هاي روحي و رواني مردم و خدشه به حيثيت نظام غلبه داشت. نقطه مشترك چهارم، نقش توده‌هاي انبوه مردم، زن و مرد، پير و جوان و تحصيلكرده و عامي در هر دو دفاع مقدس بود.

ارتباط مردم با ولي امر خودشان و نقش اين ارتباط در مقابله با هر دو جنگ و فائق آمدن بر آنها پنجمين ويژگي مشترك در دو دفاع مقدس است.

دفاع مقدس 8 ساله، ايران اسلامي را در مسير خودباوري و خوداتكايي به پيش برد و توانايي‌هاي دفاعي كشور را در برابر حملات نظامي احتمالي در آينده به صورت چشمگير افزايش داد و چنان مصونيتي ايجاد كرد كه سال‌هاست دشمنان اين مرز و بوم به رغم تهديدات، حاضر به پذيرش ريسك تهاجم نظامي دوباره به ايران نشده‌اند.

دفاع مقدس 8 ماهه نيز بصيرت و دشمن‌شناسي ملت ايران را ارتقا بخشيد و به رغم همه هزينه‌ها، موجب پالايش انقلاب از آلودگي‌ها شد تا انقلاب همچنان در مسير خود باقي بماند؛ هر چند هوشياري و كياست اقتضا مي‌كند هيچ‌گاه از كيد دشمن غافل نمانيم.

هفتمين ويژگي مشترك در دو دوره دفاع مقدس نيز اين است كه هر دو با شكست دشمنان و سربلندي ملت بزرگ و خداجوي ايران رقم خورد و بار ديگر عنايت الهي و دست مدد خداي بزرگ را به چشمان بيدار و بينا نشان داد كه مكروا و مكرالله والله خيرالماكرين.

يكي از راه‌هاي زنده ماندن درس‌ها و عبرت‌هاي 8 ماه دفاع مقدس، ماندگار كردن 9 دي است ؛ روزي كه به نام «بصيرت و ميثاق امت با ولايت» در تاريخ ايران به ثبت رسيد.

مهدي فضائلي




بازدید : 46
نویسنده : مولوی
كشتي ايران با اين همه قدمت و پيشينه روشن، متاسفانه مدتي است كه راه به خطا مي‌رود و اين البته منهاي عملكرد موفق كشتي فرنگي است كه با مديريت محمد بنا طي دو، سه سال اخير راهي متفاوت از كشتي آزاد در پيش گرفته است.

هر چند كه شايد مسوولان فدراسيون كشتي با 7 مدال طلاي كسب شده در بازي‌هاي آسيايي گوانگجو، خود را بر برج عاج ببينند و چندان انتقادها را برنتابند، اما از اين 7 طلا، 4 طلا توسط فرنگي‌كارها حاصل شد تا صرف موفقيت كاروان ايران در اين بازي‌ها، نقاط ضعف كشتي چندان مورد توجه قرار نگيرد.

اصولا ايراد اساسي اين است كه با هر موفقيت نسبي، كشتي دلخوش شده و غافل از اين مي‌شود كه مهم موفقيت در مسابقات جهاني و صدالبته بازي‌هاي المپيك است كه متاسفانه اكنون دو دوره است در اين بازي‌ها صاحب طلايي نمي‌شويم و ترس از اين است كه با وضعيت فعلي و روندي كه در حال حاضر مورد توجه مسوولان است، ناكامي بزرگ‌تري براي كشتي آزاد ايران در المپيك 2012 لندن رقم بخورد.

با كمال تاسف بايد عرض كنيم كه كشتي آزاد ما بعد از ناكامي بزرگ در بازي‌هاي المپيك 2008 پكن و با وجود تمام وعده‌ها براي جوانگرايي و پشتوانه‌سازي، تا به امروز مسير درستي را در پيش نگرفته و نتوانسته است چهره‌هاي مطرح و قابل اتكايي را به تيم ملي تحويل دهد.

بيشتر كساني كه امروز عضو تيم ملي هستند، يا محصول سال‌ها قبل هستند يا اين‌كه عمر قهرماني‌شان به پايان رسيده است.

در اين بين در تيم ملي نيز روي يك پاشنه چرخيده است تا بدون تفكر و برنامه‌ريزي روشن و حساب شده، فرقي بين حضور در مسابقات بين‌المللي مختلف گذاشته نشود و براساس آن بدنه تيم ملي كشتي آزاد ما بدون حضور پشتوانه‌ها، نحيف و نحيف‌تر شود.

البته بيان اين مساله به هيچ‌وجه ناديده گرفتن زحمات و تلاش‌هاي محمدرضا يزداني‌خرم در مقام رئيس فدراسيون نيست، چون او به عنوان يك مدير ورزشي، نه خبره و اهل فن كشتي، طي اين سال‌ها كوشيده است همه گونه امكانات و موقعيت را براي موفقيت كشتي‌گيران به وجود آورد، اما ايراد اصلي متوجه به‌ اصطلاح كساني است كه بيش از منافع ملي كشتي، به منافع شخصي خود فكر مي‌كنند.

اين عده يا مي‌خواهند مدام در سفرهاي برون‌مرزي كشتي باشند يا چون حضور ديگران مي‌تواند دايره نفوذ آنان را در تيم ملي محدود كند، به هر دري تا امروز زده‌اند تا حضور ديگران را سد كنند كه متاسفانه اين سياست سوال‌برانگيز و خودخواهانه، امروز به آنجا منجر شده كه گرداگرد كشتي آزاد ما، مردان فني قوي كمتري حضور دارند.

در نظر بگيريد كه از پيامدهاي اين سياست‌هاي غلط در كشتي است كه شأن و جايگاه مسابقات قهرماني ايران، روز به روز تحليل رفته و از آن به عنوان مسابقاتي بي‌خاصيت و بدون كيفيت فني ياد مي‌شود.

در همين مسابقات قهرماني كشور كه چند روز پيش به ميزباني تهران در سالن شهداي هفتم تير برگزار شد ، جهت دلخوشي نيز يك پديده عرض‌اندام نكرد تا وضعيت بغرنج كشتي آزاد ما بيش از پيش خود را نشان دهد.

باز از سياست‌هاي غلط حاكم در كشتي است كه ليگ كشتي تنها براي پركردن تقويم فدراسيون برگزار مي‌شود، بدون آن كه اصولا هدفي بر برگزاري اين رقابت‌ها مترتب باشد و بتواند باري را از دوش كشتي ايران بردارد.

در اين رقابت‌ها كه از ديروز آغاز ‌شد، پيش از شروع دو تيم كنار كشيدند،ضمن آن‌كه اصولا در كشتي فرنگي تنها 3 تيم در ميدان حاضرند كه قطعا ديگر اسم آن‌را نمي‌توان ليگ گذاشت.

بي شك در كشتي ايران اگر مي‌خواهيم به اهداف بزرگ برسيم و همچنان به عنوان ورزش اول به جلو حركت كنيم، بايد تفكرات بزرگ داشت و ميادين بزرگ جهاني و المپيك را مورد توجه قرار داد و به حداقل‌ها هم راضي نشد.

به طور طبيعي كشتي آزاد ما زماني مي‌تواند ادعا كند كه موفق بوده تا در المپيك لندن دست به كار بزرگي زده و حداقل دو، سه مدال طلا را به ورزش ايران تقديم كند، چه در غير اين صورت و تعريف شدن هدف‌هاي كوچك براي كشتي، نمي‌توان مدعي بود كه راه را درست رفته‌ايم.

بايد توجه نمود كه همين ليگ را نيز مي‌توان مثل دهه 60 و 70 پرثمر برگزار كرد؛ ليگي كه در آن استعدادها به جوشش و خروش درآمده و از دروازه آن به تيم ملي برسند.

درست مثل زماني كه امثال دبيرها، حيدري‌ها و جديدي‌ها با صيقل خوردن در عرصه ليگ، جوهره وجودي خود را شكوفا ساخته و به بزرگي در كشتي دنيا رسيدند.

حجت‌الله اكبرآبادي 
دبير گروه ورزش