پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
اعلام استقلال توسط مجلس يونان
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 29
نویسنده : مولوی
189 سال پيش در روز 12 ژانويه سال 1822 ميلادي يك مجلس شامل نمايندگان استقلال طلبان يونان استقلال اين كشور واقع در سرزمين هاي بالكان از امپراتوري عثماني را اعلام كردند. اين سرآغاز يك جنگ خونين استقلال ميان يوناني ها و عثماني ها بود.

پس از سقوط امپراتوري بيزانس و تصرف قسطنطنيه در سال 1453 ميلادي ، سلاطين عثماني خودمختاري گسترده اي را به يوناني ها اعطا كرده بودند، اما يوناني ها همواره در آرزوي آزادي مي سوختند.

پس از فتور امپراتوري عثماني در قرن نوزدهم ميلادي و دخالت كشورهاي غربي در امور عثماني ، يوناني ها خواستار استقلال كامل شدند.
 
در 25 مارس سال 1821 ميلادي اسقف پاتراس فرمان شورش را صادر كرد و در پي آن مجلس شامل نمايندگان استقلال طلبان خواستار استقلال يونان شد.

اين مساله جنگ شديدي را درپي داشت.ابتدا يوناني ها به پيروزي هايي دست يافتند اما به زودي عثماني ها به كمك ناوگان دريايي مصري خود يونانيان را سركوب كردند.
 
در جريان اين جنگ ها 200 هزار يوناني به قتل رسيدند. سرانجام كشورهاي غربي تصميم به دخالت گرفتند.
 
سلطان محمود دوم ، سلطان عثماني ناگزير تحت فشار غربي ها در 14 سپتامبر سال 1829 ميلادي يك خودمختاري بسيار گسترده را به يونانيان اعطا كرده و سرانجام در روز 3 فوريه سال 1830 ميلادي استقلال كامل يونان را به رسميت شناخت.
 
به اين ترتيب ، در روز 12 ژانويه سال 1822 ميلادي يك مجلس شامل نمايندگان استقلال طلبان يونان استقلال اين كشور سرزمين بالكان از امپراتوري عثماني را اعلام كردند.

اين سرآغاز يك جنگ خونين بود كه در جريان آن 200 هزار يوناني در راه استقلال كشورشان كشته شدند و سرانجام پس از 4 قرن تسلط عثماني ها ، سرزمين يونان مستقل شد.


بهرام افتخاري




تاسيس خونبار جمهوري زنگبار
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 13
نویسنده : مولوی
47 سال پيش در روز 12 ژانويه سال 1964 ميلادي در پي يك شورش خونين مردمي سياهپوستان سلطان نشين فئودال زنگبار به حكومت جمهوري تبديل شد. جزيره زنگبار واقع در ساحل شرقي قاره آفريقا بين سال هاي 1503 و 1698 ميلادي مستعمره پرتغال بود، سپس اعرابي كه از سلطان نشين عمان آمده بودند زنگبار را تصرف كرده و حكومت را در دست گرفتند.

در سال 1890 ميلادي در پي يك توافق ميان بريتانيا و فرانسه سلطان نشين زنگبار مستعمره بريتانيا شد.

در دسامبر سال 1963 ميلادي زنگبار اعلام استقلال كرد و به يك سلطان نشين مستقل تبديل شد.

در شب 11 ژانويه سال 1964 ميلادي درگيري هاي قومي خونيني در زنگبار در گرفت و فقط در جريان يك شب بيش از 17 هزار عرب و هندي ساكن در جزيره توسط سياهپوستان قتل عام شدند.

عمر سلطان نشين زنگبار كوتاه و كمتر از يك ماه بود و روز بعد از اين شورش خونين سلطان زنگبار به تانگانيكا فرار كرد و از آنجا به بريتانيا رفت.

شيخ عبيد كرومه رهبر حزب آفروشيرازي رئيس جمهور اين رژيم جمهوري شد و مقامات حزب دولت انقلابي زنگبار را تشكيل دادند.

چند ماه بعد از اين واقعه ژوليوس نايرره رئيس جمهور تانگانيكا با عبيد كرومه رئيس جمهور زنگبار توافق كردند يك فدراسيون سياسي تشكيل دهند.

در ماه آوريل 1964 ميلادي دو كشور براي تشكيل جمهوري متحد تانگانيكا و زنگبار متحد شدند كه اين جمهوري چند ماه بعد تانزانيا نام گرفت.

علي رغم اين اتحاد عبيد كرومه زنگبار را از بقيه تانزانيا دور نگه داشته بود و به طور مستقل حكومت رعب و وحشت را در زنگبار حكمفرما كرده بود.

به اين ترتيب ، در روز 12 ژانويه سال 1964 در پي يك شورش خونين عمر كوتاه سلطان نشين مستقل زنگبار خاتمه يافت و اين جزيره يك حكومت جمهوري شد.

شيخ عبيد كرومه رهبر حزب آفروشيرازي رئيس جمهور زنگبار گرديد.

كرومه از همان ابتدا و حتي پس از اتحاد با تانزانيا حكومت رعب و وحشت را در زنگبار برقرار كرد.

هزاران عرب و هندي كه از قرن ها پيش در اين جزيره اقامت داشتند اموالشان توسط رژيم كرومه مصادره شد و آنها ناگزير به ترك زنگبار شدند.

كرومه يك رژيم ماركسيست – لنينيستي را برقرار كرد تا به اين استبداد وحشيانه مشروعيت ببخشد.

او در دوران حكومتش اعراب ، هندي ها و ديگر اقوام غيرسياهپوست كه هنوز در زنگبار سكونت داشتند را لحظه اي آسوده نگذاشت و با دستورات غيرانساني و تبعيض آميز زندگي را براي آنها به كابوس تبديل كرده بود و حتي آنها را ناگزير كرده بود تا به اجبار دختران نوجوانشان را به ازدواج سياهپوستان سالمند درآورند.

سرانجام در روز 7 آوريل سال 1972 ميلادي عبيد كرومه در يك سوءقصد كشته شد و اقليت هاي قومي زنگبار تا اندازه اي از فشار حكومت سياهپوستان رها شدند.


بهرام افتخاري




اشغال روهر آلمان توسط فرانسه
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 27
نویسنده : مولوی
88 سال پيش در روز 11 ژانويه سال 1923 ميلادي 60 هزار سرباز فرانسوي و بلژيكي وارد منطقه روهر آلمان شدند. اين ارتش ازهنگام پايان جنگ جهاني اول منطقه رناني آلمان را در اشغال داشت.

ارتش مستقر در رناني به دستور ريمون پوانكاره ، نخست وزير فرانسه منطقه اشغال خود را گسترش داده و منطقه صنعتي روهر را تصرف كرد.

جمهوري آلمان كه با مشكلات زيادي دست به گريبان بود، يك سال قبل از اين از فرانسه خواستار مهلت در پرداخت غرامات جنگي مقرر در پيمان ورساي شده بود.
 
اما ، بريتانيايي ها به نوبه خود از فرانسه خواسته بودند بدهي هايي كه به دليل جنگ به بريتانيا داشت را تسويه كند.

پوانكاره بدهي هاي فرانسه به بريتانيا را پرداخت و از آلمان خواست در پرداخت غرامات جنگي تاخير نكند.

چون آلمان قادر به دادن غرامات نبود ، پوانكاره تصميم گرفت روهر منطقه صنعتي اصلي آلمان را اشغال كرده و از طريق بهره برداري از منابع اين منطقه مطالبات خود را تامين كند.

ويلهلم كونو، صدراعظم آلمان به اقدام فرانسه اعتراض كرد و از هموطنان خود خواست دست به مقاومت مسالمت جويانه بزنند.
 
اما سربازان فرانسوي به سوي كارگران اعتصابي كارخانه هاي روهر آتش گشودند و تعدادي را به قتل رساندند و يك مرز گمركي را ميان روهر با ساير قسمت هاي آلمان ايجاد كردند.

به اين ترتيب ، در روز 11 ژانويه سال 1923 ميلادي 60 هزار سرباز فرانسوي و بلژيكي به دستور ريمون پوانكاره، نخست وزير فرانسه منطقه صنعتي روهر آلمان را اشغال كردند تا فرانسه از طريق بهره برداري از منابع اين ناحيه غرامات جنگي كه از آلمان مطالبه كرده بود را تسويه كند.
 
اين اقدام فايده چنداني براي فرانسه نداشت ، اما موجب تحقير آلماني ها شد. تحقير و كينه اي كه سرانجام به جنگ دوم جهاني كه به مراتب خونين تر ، بي رحمانه تر و مرگبارتر از جنگ اول جهاني بود ، منجر گرديد.

بهرام افتخاري




سرنگوني امپراتوري هان در چين
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 19
نویسنده : مولوی
2002 سال پيش در روز 10 ژانويه سال 9 ميلادي يك شخص فرصت طلب به نام وانگ مانگ سلسله امپراتوران هان در كشور چين را سرنگون مي كند و خود حكومت چين را با برقرار كردن آيين كنفسيوس در دست مي گيرد.

دو قرن پيش از اين تاريخ يك مرد استثنايي به نام كين شي هوانگدي سرزمين چين را متحد مي كند.

ليوبانگ جانشينش سلسله قدرتمند هان را پايه گذاري كرد. با گذشت زمان قدرت سلسله امپراتوران هان رو به زوال مي نهد.

آخرين امپراتور اين سلسله يك كودك 9 ساله بود و امپراتريس چين كه پس از مرگ شوهرش بيوه شده بود و فاقد فرزند پسر بود نمي توانست وجود اين كودك 9 ساله كه فرزندش نبود را تحمل كند.

بنابراين به وانگ مانگ برادرزاده اش راه و رسم فرمانروايي را آموخت تا اورا به قدرت برساند.

وانگ مانگ كه مقام برجسته اي را در دربار به دست آورده بود پس از چند ماه امپراتور خردسال را با زهر مسموم مي كند و خود با عنوان «پسر آسمان» (لقب امپراتوران چين) به تخت مي نشيند.

وانگ مانگ آيين كنفسيوس را در چين برقرار كرده و آن را اساس حكومت خود تعيين كرد.

وانگ مانگ زمين هاي بزرگ كشاورزي را تقسيم كرد ، براي قيمت ها يك سطح حداكثر تعيين نمود ، قاچاق بردگان ممنوع شد و چندين بار ارزش واحد پول را تغيير داد و مقياس هاي واحد ايجاد كرد.

با اين حال ، اين اصلاحات گسترده و تا اندازه آرماني موجب بر هم خوردن وضع اقتصادي و گسترش فقر و فلاكت و گرسنگي در چين شد.

اين مساله موجب بروز شورش هاي دهقانان شد كه مشهورترين آنها شورش «ابرو قرمزها» بود ، شورشياني كه براي تشخيص يكديگر ابروها را رنگ مي كردند.

دو شاهزاده بازمانده سلسله هان از اين آشوب ها سود جسته و نيروهايي را به دور خود گرد مي آورند.

آنها در سال 22 ميلادي وانگ مانگ را در كاخ سلطنتي اش چانگ نگان در غرب چين اسير مي كنند.

به اين ترتيب ، در روز 10 ژانويه سال 9 ميلادي وانگ مانگ يك شخص فرصت طلب سلسله امپراتوران هان كه در مرحله زوال بود را سرنگون كرد و خود را امپراتور چين ناميد. اما بدليل بي تدبيري و آرمان گرايي حكومت او فقط 13 سال دوام يافت.

حكومت وانگ مانگ با پيروي از آيين كنفسيوس اصلاحاتي آرماني را اجرا مي كند كه با واقعيات آن روزگار چين مطابقت نداشت وموجب بروز فقر و فلاكت و شورش هاي گسترده در چين شد.

سرانجام وانگ مانگ توسط 2 شاهزاده سلسله هان اسير شد. پس از اسارت وانگ مانگ به قتل رسيد و سلسه هان بار ديگر براي مدت 2 قرن حكومت چين را در دست گرفت.

بهرام افتخاري




تولد سكوتوره پدر استقلال گينه
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 19
نویسنده : مولوی
87 سال پيش در روز 9 دسامبر سال 1922 ميلادي احمد سكوتوره پدر استقلال كشور آفريقايي گينه در فرناه در سرزمين مالينكه متولد شد.

پدربزرگ احمد يك جنگجوي بزرگ قبيله ساموري بود. گينه در آن زمان جزو مستعمرات فرانسه در آفريقاي غربي محسوب مي شد.

سكوتوره در جواني كارمند اداره پست و تلگراف و تلفن بود.

در سال 1945 ميلادي در تشكيل اتحاديه كاركنان اداره پست و تلگراف و تلفن مشاركت كرد و سپس دبيركل اين اتحاديه شد.

در سال 1952 ميلادي سكوتوره به رياست حزب دموكراتيك گينه انتخاب گرديد كه شعبه محلي حزب تجمع دموكراتيك آفريقايي محسوب مي شد.

او دولت استعماري را ناگزير كرد تا در مقابل اجراي قانون كار در گينه تسليم شود.

در سال 1956 ميلادي سكوتوره به عنوان نماينده مجمع ملي و در نوامبر سال 1957 ميلادي به عنوان نايب رييس شوراي دولتي گينه انتخاب شد.

در جريان همه پرسي 28 سپتامبر سال 1958 ميلادي سكوتوره به پيشنهاد تشكيل يك جامعه فرانسوي گينه اي پاسخ منفي داد.

در روز 2 اكتبر سال 1958 ميلادي گينه به استقلال دست يافت. گينه نخستين مستعمره فرانسه بود كه به طور مسالمت آميز مستقل شد.

احمد سكوتوره در روز 15 ژانويه سال 1959 ميلادي به مقام رياست جمهوري گينه انتخاب گرديد.

او با كشورهاي سوسياليستي روابط نزديكي برقرار كرد و يك حكومت ماركسيستي با حزب واحد تشكيل داد.

روابط ميان پاريس و كوناكري بين سال هاي 1965 تا 1975 ميلادي به طور كامل قطع شدند.

در اواخر سال هاي دهه 1970 ميلادي احمد سكوتوره در سياست ماركسيستي خود تعديل كرد و به كشورهاي اسلامي نزديك شد.

به اين ترتيب ، در روز 9 دسامبر سال 1922 ميلادي احمد سكوتوره پدر استقلال كشور گينه كه به گينه كوناكري نيز مشهور است، متولد شد.

احمد سكوتوره پس از اين كه در سال 1959 ميلادي به قدرت رسيد در 5 نوبت متوالي به مقام رياست جمهوري انتخاب گرديد.

مدت 25 سال سكوتوره حكومت وحشت را در كشورش برقرار ساخت.

سرانجام ، احمد سكوتوره در روز 24 مارس سال 1984 ميلادي درگذشت.


بهرام افتخاري




درگذشت ماركوپولو ، سياح ونيزي
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 35
نویسنده : مولوی
687 سال پيش در روز 8 ژانويه سال 1324 ميلادي ماركوپولو ، سياح و تاجر ونيزي مشهور در سن 70 سالگي درگذشت. ماركوپولو هنگام مرگ به دليل روايت سفرش به دربار قوبيلاي قا آن امپراتور مغول در سراسر اروپا مشهور بود.

ماركو 15 ساله بود كه پدرش نيكولو و عمويش ماتئو 2 تاجر اهل ونيز از يك سفر طولاني به سرحدات چين به ونيز بازگشتند.

اين 2 تاجر روسيه جنوبي و آسياي ميانه كه از چند دهه قبل به دليل فتوحات چنگيزخان جزو امپراتوري مغول محسوب مي شد را درنورديده و خود را به چين رساندند كه قوبيلاي قا آن امپراتور مغول بر آن فرمانروايي مي كرد.

قوبيلاي قا آن به نيكولو و ماتئو ماموريت داد كه چند راهب مسيحي را با خود به چين بياورند.

برادران پولو اندك زماني پس از بازگشت به وطن بار ديگر زادگاهشان را با يك پيام از سوي پاپ به مقصد چين ترك كردند.

اين بار ماركو نوجوان نيز همراه آنها بود.راهبان مسيحي به دليل ترس از مسافرت دريايي از همراهي با برادران پولو خودداري كردند.

هنگام رسيدن به چين ، قوبيلاي قاآن از آنها استقبال شاياني كرد و ماركوپولو جوان به يكي از نزديكان امپراتور تبديل شد و حتي حكومت يك شهر به عهده او گذاشته شد.

سرانجام پس از يك غيبت 24 ساله ماركوپولو با انبوه هداياي امپراتور قوبيلاي قاآن چين را ترك كرد و به زادگاهش ونيز بازگشت.

در روز 7 سپتامبر سال 1298 ميلادي ماركوپولو در يك جنگ دريايي با جمهوري جنوا كه رقيب جمهوري ونيز محسوب مي شد به همراه 7000 نفر ديگر اسير مي شود. او سال هاي طولاني در زندان مالپاگا در جنوا محبوس بود.

در دوران زندان ماركوپولو روايات سفرش به دربار قوبيلاي قا آن را به روستيچلو دو پيزا هم سلولي اش ديكته مي كند.

روستيچلو كه از هنر نويسندگي برخوردار بود روايات ماركوپولو را به قلمي شيوا مي نويسد سپس اين دست‌نوشته ها در اروپاي قرون وسطي آن زمان به زبان هاي مختلف ترجمه شده و توسط كاتبان ديگري تكثير مي شود.

به اين ترتيب ، در روز 8 ژانويه سال 1324 ميلادي ماركوپولو سياح و تاجر ونيزي كه به دليل روايت سفرش به دربار قوبيلاي قاآن در سراسر اروپا در اوج شهرت بود در سن 70 سالگي درگذشت.

داستان هاي سفرهاي ماركوپولو علي رغم سپري شدن قرن ها هنوز براي خوانندگان جالب و جذاب است.با اين حال ، امروز برخي از كارشناسان معاصر ترديد دارند كه ماركوپولو هرگز به چين رفته باشد!.


بهرام افتخاري




نبرد الجزيره آغاز شد
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 24
نویسنده : مولوی
54 سال پيش در روز 7 ژانويه سال 1957 ميلادي دولت فرانسه اختيار تام عمليات پليسي را به ژنرال ژاك ماسو در شهر الجزيره و حومه آن با 800 هزار جمعيت داد تا مقاومت استقلال طلبان را سركوب كند.

ژنرال ژاك ماسو كه به قصاب الجزيره شهرت يافت فرماندهي لشكر دهم چتربازان با 6000 نيرو را داشت.

نظاميان فرانسوي با فراموش كردن شرافت نظامي دست به وحشيانه ترين اقدامات عليه مردم شهر الجزيره زدند ، اعدام و تيرباران خودسرانه افراد مظنون بي آن كه اتهامشان ثابت شده باشد ، قتل زندانيان و افرادي كه در درگيري با فرانسوي ها مجروح مي شدند ، هتك حرمت زنان و دختران شهر الجزيره ، شكنجه مردم عادي...

در روز 5 فوريه سال 1956 ميلادي ، گي موله نخست وزير فرانسه شد. او مقام وزارت دادگستري را به فرانسوا ميتران سپرد.

در پي بالا گرفتن قيام مردم الجزيره به ويژه در شهر الجزيره دولت فرانسه و فرانسوا ميتران وزير دادگستري (بعدها رييس جمهور سوسياليست فرانسه) به ژنرال ماسو اختيارات تام عمليات پليسي در شهر الجزيره و حومه آن را دادند.

ژنرال ماسو و نيروهايش خودسرانه دست به هر اقدام وحشيانه اي زده و همه قواعد بشري را زير پا گذاشتند.

ژنرال ژاك پاري ، قهرمان ملي در روز 28 مارس سال 1957 ميلادي رسما از فرماندهي ارتش استعفا داد تا شريك اين اقدامات جنايتكارانه نباشد.

با اين حال ، علي رغم سركوب شديد مردم الجزيره ، حملات عليه نيروهاي فرانسوي و عوامل داخلي آنها توسط گروه هاي مقاومت افزايش يافت و نبرد الجزيره آغاز شبه اين ترتيب ، در روز 7 ژانويه سال 1957 ميلادي دولت فرانسه اختيار تام عمليات پليسي را به ژنرال ژاك ماسو در شهر الجزيره و حومه آن داد.

ژنرال ماسو قصاب الجزيره براي سركوب مردم از هيچ اقدام ضدبشري خودداري نكرد.شهر الجزيره به جبهه جنگ تبديل گرديد و نبرد الجزيره آغاز شد.

سرانجام ، فرانسوي هاي مقيم الجزاير و برخي از افسران عالي رتبه ارتش متوسل به ژنرال شارل دوگل كه از قدرت كناره گرفته بود شدند تا به اين جنگ خونبار خاتمه دهد.

ژنرال دوگل پس از انتخاب به مقام رياست جمهوري فرانسه در سال 1958 ميلادي مقدمات استقلال الجزاير را فراهم كرد و عاقبت اين مستعمره سابق فرانسه با مقاومت تحسين برانگيز مردمش در سال 1962 ميلادي به استقلال دست يافت.

بهرام افتخاري




پايان سياست اقتصادي نپ در شوروي
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 28
نویسنده : مولوی
81 سال پيش در روز 6 ژانويه سال 1930 ميلادي جوزف استالين ديكتاتور شوروي دستور تاسيس كولخوزها تعاوني هاي اشتراكي كشاورزي را در سراسر خاك شوروي مي دهد و كشاورزي فردي را ممنوع مي كند.

استالين با صدور اين فرمان به سياست اقتصادي نپ كه 9 سال پيش از اين تاريخ توسط لنين در شوروي برقرار شده بود ، خاتمه مي دهد.

هدف لنين از اجراي سياست اقتصادي نپ كاهش فشار به كشاورزان كوچك و ميانه حال و پيشه وران خرده پا بود تا به قحطي عظيم در آن دوره كه ميليون ها نفر در اثر آن جان باختند ، خاتمه دهد.

در واقع ، سياست اقتصادي نپ ناجي رژيم نوپاي كمونيستي شده بود.

جوزف استالين كه مي خواست همه چيز به انحصار رژيم كمونيستي درآيد دستور الغاي كشاوزي فردي را داد و فرمان تاسيس كالخوزها را صادر كرد.

كليه كشاورزان كوچك و دهقانان ميانه حال بايد زمين ها ، دام ها و وسايل كشت و زرع خود را در اختيار كالخوزها قرار داده و به عنوان كارگر كشاورزي در اين تعاوني هاي اشتراكي كشاورزي كار كرده و دستمزدي بر مبناي كارشان مي گرفتند.

صدها هزار دهقان ميانه حال به اتهام «كولاك» بودن (دهقان ثروتمند) اموالشان مصادره شد و بدون هيچ امكاناتي در دسته هاي عظيم به مناطق سردسير سيبري تبعيد شدند.

صدها هزار دهقان به دليل مخالفت با كولخوزها به اتهام ضدانقلابي بودن كشته يا تبعيد شدند.

بي نظمي و بي برنامگي موجب شد تا بار ديگر شوروي چندين سال دچار قحطي شود و ميليون ها نفر جان خود را از دست بدهند.

به اين ترتيب ، در روز 6 ژانويه سال 1930 ميلادي جوزف استالين ديكتاتور شوروي دستور تاسيس كولخوزها را در سراسر خاك شوروي صادر كرد و به سياست اقتصادي نپ خاتمه داد.

اين مساله موجب بروز شورش در برخي از مناطق شوروي شد كه توسط ارتش سرخ بيرحمانه سركوب گرديدند.بار ديگر قحطي شوروي را فرا گرفت و ميليون ها نفر جان خود را از دست دادند.

بهرام افتخاري




شرلوك هلمز متولد شد
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 40
نویسنده : مولوی
124 سال پيش در روز 6 ژانويه سال 1887 ميلادي شرلوك هلمز كارگاه افسانه اي متولد شد و مردم انگلستان با اين كارگاه تيزهوش و دوست وفادارش دكتر واتسون در كتابي به نام «تحقيق سرخ» آشنا شدند.

آرتوردو كنان دويل يك پزشك 27 ساله اهل ادينبورگ خالق شرلوك هلمز كارگاه افسانه اي بود.

او از شخصيت يكي از استادانش در دانشگاه ادينبورگ به نام پروفسور بل براي خلق هلمز الهام گرفت.

ماجراهاي شرلوك هلمز تجسم عيني از دوره ويكتوريايي بود كه با عصر جناياتي واقعي مانند جك شكم پاره كن در سال 1888 ميلادي هم دوره بوده و سليقه افكار عمومي براي ماجراهاي اسرارآميز و معما گونه را تحريك مي كرد.

آرتور دوكنان دويل براي اينكه شخصيتش تحت تاثير مخلوق خود شرلوك هلمز قرار نگيرد عليرغم محبوبيت غيرقابل تصور اين كارگاه محبوب در سال 1891 ميلادي داستان مرگ او را منتشر مي كند.

كنان دويل اين قهرمان مشهور را در كوههاي سوئيس در يك نبرد مهيج با دشمن هميشگي اش پرفسور موريارتي به قتل مي رساند.

اما فشار بي اندازه خوانندگانش كه برخي از آنها معتقد به واقعي بودن شخصيت شرلوك هلمز بودند ، كنان دويل ناگزير بارديگر به اين كارگاه محبوب با نوشتن داستاني تازه جان مي بخشد.

در سال 1901 ميلادي مشهورترين ماجراي شرلوك هلمز تحت عنوان «سگ خانواده باسكرويل» منتشر مي شود.

شرلوك هلمز و دوستش دكتر واتسون به حيات خود از دوره ويكتوريايي تا سال 1927 ميلادي ادامه مي دهند و از آن تاريخ به بعد اين كارگاه خونسرد و باهوش در تئاتر و سينما و تلويزيون جاودان مي شود.

به اين ترتيب ، شرلوك هلمز در روز 6 ژانويه سال 1887 ميلادي در كتاب «تحقيق سرخ» متولد مي شود.

اين شخصيت محبوب كتاب هاي پليسي توسط خالق خود آرتور دوكنان دويل به يك كارگاه افسانه اي تبديل مي گردد كه هنوز در عصر حاضر يكي از مشهورترين كارگاه هاي خصوصي جهان محسوب شده و طرفداران زيادي در سراسر جهان دارد.

بهرام افتخاري




دوبچک در چکسلواکي به قدرت رسيد
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 31
نویسنده : مولوی
43 سال پيش در روز 5 ژانويه سال 1968 ميلادي الکساندر دوبچک به عنوان دبير کل حزب کمونيست چکسلواکي ( جمهوري چک و جمهوري اسلواکي امروزي ) انتخاب شد و در واقع قدرت را در اين کشور اروپاي شرقي در دست گرفت.

الکساندر دوبچک در اوهرووک در اسلواکي غربي متولد شده بود. خانواده اش به ايالات متحده مهاجرت کرده اما پس از خاتمه جنگ جهاني اول به ميهن بازمي گردند.

چند سال بعد ، خانواده دوبچک به همراه 300 خانواده ديگر در اتحاد جماهير شوروي اقامت مي گزينند.در سال 1938 ميلادي استالين دستور مي دهد خارجيان مقيم شوروي بايد تبعه شوروي شوند.

الکساندر دوبچک ترک تابعيت را نمي پذيرد و به کشورش بازمي گردد. در سال 1939 ميلادي ، او به حزب کمونيست چکسلواکي که مخفيانه فعاليت مي کرد ، پيوست.

دوبچک در اين دوران با طبقه کارگر آشنا مي شود. پس از خاتمه جنگ جهاني دوم ، شوروي با تحميل رژيم کمونيستي به چکسلواکي ، اين کشور کوچک را به يکي از اقمار خود در پشت پرده آهنين تبديل مي کند.

دوبچک به سرعت سلسله مراتب ترقي در حزب کمونيست را مي پيمايد و در سال 1953 ميلادي به مقام دبيرکلي حزب منطقه ترنچين مي رسد.

دوبچک يک کمونيست اصلاح طلب بود و نمي خواست کشورش تحت تسلط شوروي باشد.

سرانجام وقتي به سمت دبيرکلي حزب کمونيست چکسلواکي مي رسد ، با کمک هوادارانش و حمايت مردم دست به اصلاحات مي زند.

به اين ترتيب ، در روز 5 ژانويه سال 1968 ميلادي الکساندر دوبچک به عنوان دبيرکل حزب کمونيست شوروي انتخاب شد و قدرت را در اين کشور به دست گرفت.

دوبچک باني «بهار پراگ» بود. او مي گفت: «ما مي خواهيم يک سوسياليسم با چهره بشري را ايجاد کنيم.» نسيم آزادي بر چکسلواکي وزيدن گرفت و بهار پراگ آغاز شد.

افسوس که دوره آن کوتاه بود و چند ماه پس از به قدرت رسيدن الکساندر دوبچک ، نيروهاي پيمان ورشو به فرماندهي شوروي به کشور کوچک چکسلواکي حمله کرده و به بهار پراگ خاتمه دادند.

بهرام افتخاري 




سوء قصد عليه ‌لويي‌ پانزدهم
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 32
نویسنده : مولوی
254 سال پيش در روز 5 ژانويه سال 1757 ميلادي هنگامي که لويي پانزدهم ،پادشاه فرانسه قصد داشت سوار کالسکه شده و از کاخ ورساي به کاخ تريانون برود ، از سوي مردي به نام روبر فرانسوا دامين مورد حمله قرار مي گيرد.

روبر فرانسوا دامين که از لحاظ روحي بيمار بود با يک قلم تراش به لويي پانزدهم حمله کرد و توانست ضربه کوچکي را به او وارد کند.

محافظان و درباريان فورا دامين را دستگير مي کنند و پس از بازجويي در کاخ ورساي او را به پاريس و به برج مونتگمري منتقل مي کنند.

لويي پانزدهم که بر اثر ضربه قلم تراش فقط يک زخم کوچک برداشته بود ، دستور مي دهد دامين را شکنجه داده تا همدستان خود را در اين توطئه معرفي کند.

دامين بخت برگشته که از عقل درستي برخوردار نبود، تحت وحشيانه ترين شکنجه ها قرار مي گيرد ، تا همدستان فرضي خود را معرفي کند اما او حرفي براي گفتن نداشت.

سرانجام او را به اتهام سوءقصد به جان لويي پانزدهم محاکمه مي کنند و محکوم به مجازات شقه شدن مي شود.

هر يک از دست ها و پاهاي دامين به يک اسب نيرومند بسته شده و پس از به حرکت درآمدن اسب ها بدن او چهار پاره شده و به طرز فجيعي کشته مي شود.

به اين ترتيب در روز 5 ژانويه سال 1757 ميلادي لويي پانزدهم، پادشاه فرانسه از سوي روبر فرانسوا دامين ،مرد ناقص العقلي با يک قلم تراش مورد حمله قرار مي گيرد.

از آن پس لويي پانزدهم دچار بي اعتمادي شديدي مي شود و محبوبيت خود را در ميان مردم فرانسه از دست مي دهد. دامين نيز به سرنوشت شومي دچار شده و با وحشيانه ترين شيوه به قتل مي رسد.


بهرام افتخاري




پيمان نظامي فرانسه و روسيه
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 29
نویسنده : مولوی
117 سال پيش در روز 4 ژانويه سال 1894 ميلادي فرانسه و روسيه تزاري يک پيمان نظامي محرمانه را امضا کردند.اين پيمان نظامي محرمانه ميان دولت جمهوري فرانسه و حکومت استبدادي تزار الکساندر سوم امضا شد.

الکساندر سوم سياست ليبرال و اصلاح طلبانه پدرش الکساندر دوم را کنار گذاشته بود و بار ديگر مردم روسيه شاهد يک تزار مستبد بودند.

با اين حال اين پيمان با استقبال افکار عمومي در فرانسه مواجه شد که نسبت به کشورهاي آلمان و نيز بريتانيا کينه مي ورزيد. اين پيمان نظامي موجب تحکيم اتحاد اتريش و آلمان و دور شدن بيشتر بريتانيا از فرانسه شد.

همين مساله به فرآيند مرگباري که سرانجام منجر به جنگ بزرگ يا جنگ اول جهاني شد ، سرعت بخشيد.

در سفري که الکساندر سوم به پاريس کرد با استقبال بي نظير مردم پايتخت فرانسه مواجه شد و با شکوه ترين پل پاريس به نام الکساندر سوم نامگذاري گرديد.

اين تنها جنبه مثبت اين پيمان بي حاصل و در عين حال پرخطر بود.

به اين ترتيب ، در روز 4 ژانويه سال 1894 ميلادي دولت جمهوري فرانسه و حکومت استبدادي تزار الکساندر سوم روسيه يک پيمان نظامي محرمانه را امضا کردند.

پيماني که موجب تسريع فرآيند مرگبار جنگ بزرگ يا جنگ جهاني اول شد که در جريان 4 سال جنگ ميليون ها نفر کشته شده و اروپا به خاک و خون کشيده شد.


بهرام افتخاري




پورت آرتور تسليم ارتش ژاپن شد
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 26
نویسنده : مولوی
106 سال پيش در روز 2 ژانويه سال 1905 ميلادي پادگان نظامي دريايي روسيه تزاري پورت آرتور در خاك چين پس از 10 ماه و 20 روز مقاومت تسليم نيروهاي ژاپني مي شود.

جنگ روسيه تزاري و امپراتوري ژاپن در نتيجه رقابت هاي استعماري ميان نيكلا دوم تزار روسيه و موتسوهيتو امپراتور ژاپن آغاز شد.

هر 2 نفر مي خواستند مانند كشورهاي غربي براي خود يك امپراتوري استعماري ايجاد كنند و هدف مشترك آنها كشور پهناور و ثروتمند چين بود كه در آن دوره در اوج زوال و فتور قرار داشت.

روسيه با بهره گيري از قيام بوكسرها در چين از موقعيت استفاده كرده و استان پهناور منچوري و شبه جزيره ليائوتونگ را تصرف مي كند و يك پادگان قدرتمند دريايي در پورت آرتور در منتهي اليه شبه جزيره ليائوتونگ ايجاد مي نمايد.

ظاهرا روسيه در اين رقابت از ژاپن پيش افتاده بود.ژاپن به تحريك ادوارد هفتم پادشاه انگلستان و اين وعده كه كه در صورت حمله ژاپن به روسيه كشورش دخالتي نخواهد كرد تصميم به حمله به متصرفات روسيه در خاك چين مي گيرد.

ژاپن بدون اعلان جنگ در شب هفتم و بامداد 8 فوريه سال 1904 ميلادي به پادگان پورت آرتور حمله مي كند.

در اين حمله 7 ناو جنگي روسيه غرق مي شوند و ارتش ژاپن پادگان پورت آرتور را محاصره مي كند.

در عين حال نيروهاي ژاپني وارد خاك كره شده و دست به پيشروي به سوي سئول مي زنند.

نيروهاي ژاپني ارتش تزاري را در نبرد موكدن در منچوري به سختي شكست مي دهند و نيروهاي روسي ناگزير به تخليه منچوري مي شوند اما پادگان پورت آرتور هنوز مقاومت مي كرد.

در آخرين نبرد محاصره پورت آرتور نزديك به 8000 سرباز روس كشته مي شوند. ژنرال آناتولي استوسل فرمانده پادگان كه ارتباطش به كلي با روسيه قطع شده بود ، چاره اي جز تسليم نداشت.

به اين ترتيب ، در روز 2 ژانويه سال 1905 ميلادي پادگان نظامي دريايي روسيه پورت آرتور پس از 10 ماه و 20 روز محاصره تسليم ارتش ژاپن مي شود.

اين پادگان كه راه اصلي ورود به خاك منچوري بود تحت تسلط ژاپني ها درمي آيد.

چند ماه بعد ، در روز 27 مه سال 1905 ميلادي پس از اين كه ناوگان ژاپن موفق به درهم شكستن ناوگان دريايي روسيه در تسوشيما مي شود ، نيكلا دوم تزار روسيه ناگزير به پذيرش ميانجي گري تئودور روزولت رييس جمهور ايالات متحده شده تا پس از شكست خفت بار از ژاپن يك پيمان صلح تحقيرآميز را با ژاپن امضا كند.

بهرام افتخاري




اعلام استقلال هاييتي
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 20
نویسنده : مولوی
207 سال پيش در روز اول ژانويه سال 1804 ميلادي ژنرال ژان ژاك دسالين رهبر بردگان سياهپوست شورشي پس از يك جنگ آزادي بخش طولاني و خونبار به استعمار فرانسه در بخش غربي جزيره سن دومينگو خاتمه داده و اعلام استقلال مي كند.

اين مستعمره سابق فرانسه به نخستين كشور سياهپوست مستقل دوران جديد و پس از ايالات متحده دومين كشور مستقل قاره امريكا مبدل مي گردد.

به همين مناسبت ، كشور تازه استقلال يافته نام قديمي جزيره كه سرخ پوستان بومي قبل از آمدن كريستف كلمب از آن استفاده مي كردند «هاييتي» را برمي گزيند.

فرانسه و ساير كشورهاي آن دوره در سال 1825 ميلادي استقلال هاييتي را به رسميت شناختند.

پس از اين كه توسن لوورتور قهرمان جنگ آزادي بخش در اثر يك توطئه به اسارت فرانسوي ها درآمد و به منطقه كوهستاني ژورا در فرانسه تبعيد شد ، يك برده سابق ژان ژاك دسالين كه از معاونان توسن لوورتور بود رهبري جنبش را به عهده گرفت.

پس از اعلام استقلال هاييتي ، ژان ژاك دسالين از سوي افرادش عنوان فرماندار كل مادام العمر ، عنوان توسن لوورتور قبل از اسارت ، را دريافت مي كند.

به اين ترتيب ، در روز اول ژانويه سال 1804 ميلادي ژنرال ژان ژاك دسالين رهبر بردگان سياهپوست شورشي پس از يك جنگ خونبار به استعمار فرانسه در بخش غربي جزيره سن دومينگو خاتمه داده و اعلام استقلال مي كند. كشور جديد به نام قديمي اش هاييتي ناميده مي شود.

دسالين چند ماه پس از استقلال در 22 سپتامبر سال 1804 ميلادي با نام ژاك اول خود را امپراتور مي نامد. حكومت او به يك ديكتاتوري سركوبگر تبديل مي شود.

دسالين در يك توطئه در روز 17 اكتبر سال 1806 ميلادي به قتل مي رسد.

بهرام افتخاري




ورود ژرمن ها به قلمروي امپراتوري رم
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 26
نویسنده : مولوی
1604 سال پيش در روز 31 دسامبر سال 406 ميلادي اقوام بربر ژرمني از رودخانه يخ زده راين عبور کرده و وارد سرزمين هاي امپراتوري رم غربي شدند.

تا قبل از اين تاريخ ، ورود بربرها به سرزمين هاي امپراتوري باستاني رم به شيوه اي صلح آميز بود و مهاجران به عنوان لژيونر در ارتش رم يا کارگر کشاورزي در مزارع استخدام مي شدند.

اما اين بار اقوام بربر تحت فشار اقوام هون که از استپ هاي آسيا به اروپا هجوم آورده بودند مسلحانه وارد سرزمين هاي امپراتوري رم شدند.

اقوام واندال ، آلامان ، سوئو و ساير اقوام ژرمني بدون هيچ مقاومتي پس از عبور از رودخانه يخ زده راين راه خود را به سوي جنوب غرب ادامه دادند.

آنها سرزمين گل (فرانسه قديم) که جزو متصرفات رم بود را غارت کردند.

واندال ها اسپانيا را تصرف کرده و حتي مناطقي از آفريقاي شمالي را به اشغال در آوردند.

امپراتوري رم غربي که در دوران فتور و زوال خود قرار داشت قادر به نشان دادن واکنش نبود.

در عين حال اقوام بربر ديگري مانند بورگوندها ، ويزيگوت ها ، لومباردها و فرانک ها بخش هاي ديگري از اروپاي غربي که به امپراتوري رم غربي تعلق داشت را تصرف کردند.

به اين ترتيب ، در روز 31 دسامبر سال 406 ميلادي بربرهاي ژرمني از رودخانه يخ زده راين عبور کرده و وارد خاك امپراتوري رم غربي شدند.

امپراتوري رم غربي که دوران زوال را سپري مي کرد قادر به جلوگيري از يورش اقوام بربر نبود. مدتي بعد اروپا به يک موزاييک از پادشاهي هاي بربرها تبديل شد.


بهرام افتخاري




تغييرنام روسيه به ‌اتحادجماهير شوروي
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389
بازدید : 25
نویسنده : مولوی
88 سال پيش در روز 30 دسامبر سال 1922 ميلادي حاكمان بلشويك روسيه به رهبري لنين نام روسيه را به اتحاد جماهير شوروي تغيير مي دهند.

اين فدراسيون كمونيستي جمهوري هاي روسيه ، اوكراين ، بيلوروسي ، ماوراء قفقاز و تركستان (كشورهاي آسياي ميانه) را دربرمي گرفت.

در پي سال ها تركستان روسيه در آسياي ميانه به چند جمهوري تبديل شد و شوروي در جنگ جهاني دوم كشورهاي بالتيك شامل استوني ، ليتواني و استوني را به خاك خود منضم كرد و اتحاد جماهير شوروي داراي 15 جمهوري با خودمختاري ظاهري گرديد.

ظهور اتحاد جماهير شوروي ، يك نام بدون حد و مرز جغرافيايي نشانه بلند پروازي انديشه ماركسيسم - لنينيسم بود كه قصد داشت تمام بشريت را تحت انقياد خود گرفته و موجوديت كليه مليت ها و كشورهاي ديگر را ملغي كند.

اتحاد شوروي پس از جنگ جهاني دوم كشورهاي اروپاي شرقي را تصرف كرد و با استقرار حكومت هاي كمونيستي در اين كشورها آنها را به اقمار خود تبديل كرد.

به اين ترتيب ، در روز 30 دسامبر سال 1922 ميلادي حاكمان بلشويك روسيه به رهبري لنين نام روسيه را به اتحاد جماهير شوروي تغيير دادند.

انتخاب اين نام هدف بلشويك ها را براي حاكم ساختن انديشه ماركسيسم - لنينيسم در سراسر جهان آشكار كرد. هدفي كه آينده ثابت كرد كه يك هدف جاه طلبانه و بدون نتيجه خواهد بود.

عمر اين امپراتوري سرخ از عمر متوسط يك انسان كوتاه تر بود و قبل از 69 سالگي چراغ عمرش خاموش شد و به تاريخ پيوست.


بهرام افتخاري