پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 41
نویسنده : مولوی
رئيس مرکز آزمون دانشگاه پيام نور فرصت در نظر گرفته شده براي ويرايش اطلاعات ثبت‌نامي داوطلبان آزمون ‌هاي فراگير دانشگاه پيام نور در مقاطع کارشناسي پيوسته، کارشناسي ناپيوسته و کارشناسي ارشد را از 10 بهمن اعلام کرد.

محمدهادي امين ناجي در گفتگو با مهر گفت: داوطلبان ثبت‌نام‌ کننده در آزمون‌هاي دانش‌پذيري مقاطع کارشناسي ناپيوسته، کارشناسي پيوسته و کارشناسي ارشد براي مشاهده و ويرايش اطلاعات ثبت‌نامي‌شان مي‌توانند از 10 تا 12 بهمن ماه به سايت سازمان سنجش آموزش کشور به نشاني www.sanjehs.org مراجعه و نسبت به بررسي و تأييد اطلاعات خود اقدام کنند.

وي خاطرنشان کرد: داوطلبان مي توانند نسبت به صحت اطلاعات ثبت‌نامي‌شان اعم از رشته ، نام و نام‌خانوادگي ، نام پدر ، شماره ملي، شماره تلفن، مراکز انتخابي و اولويت‌هايشان اطمينان حاصل کنند.

امين ناجي درباره زمان‌هاي مهم آزمون فراگير دانشگاه پيام نور نيز گفت: کارت ورود به جلسه داوطلبان آزمون‌هاي کارشناسي، کارشناسي ناپيوسته و کارشناسي ارشد فراگير دانشگاه پيام نور 27 و 28 ارديبهشت ماه 90 توزيع مي‌شود.

رئيس مرکز آزمون دانشگاه پيام نور زمان برگزاري اين 3 آزمون فراگير دانشگاه پيام نور را 30 ارديبهشت ماه 90 و زمان اعلام نتايج آنها را نيمه اول شهريور ماه 90 اعلام کرد.




اسمس های جدید
نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 22
نویسنده : مولوی

 

 

خوشا اس ام اسی که از تو باشد / درونش ردی از پای تو باشد

در آور کفش و جورابت، بفرما / به روی چشم ما جای تو باشد !

.

.

.

منم تنها ترین تنهای تنها / و تو زیباترین زیبای دنیا

منم یلدای بی پایان عاشق / تو بودی مرحم زخم شقایق

نگاهت را پرستم ای نگارم / فدای تار مویت هرچه دارم . . .

.

.

.

هرکس ز خدا می طلبد راحت جانی ، من طالب آنم که تو بی غصه بمانی . . .

.

.

.

برای دیدارت زمان را تعیین نمیکنم شاید ساعت حسادت کند و خواب بماند . . .

.

.

.

گر تو گرفتارم کنی / من با گرفتاری خوشم

داروی دردم گر تویی / در اوج بیماری خوشم . . .

.

.

.

از اداره کشاورزی مزاحمت میشم لطفا به محبتی که تو دلم کاشتی رسیدگی کن !

.

.

.

کی ام من؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان!

نه آرامی ، نه امیدی ، نه همدردی نه همراهی

گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی

گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظر گاهی . . .

.

.

.

اول به وفا مـــی وصالم در داد / چون مست شدم جـــام جــفا را در داد

پُر آب دو دیده و پُر از آتش دل / خاک ره او شدم به بادم در داد . . .

.

.

.

گفتم دوستت دارم ، نگو نظر لطفته ، چون نظر لطفم نیست ، نظر دلمه !

.

.

.

یارانه محبت هاتو قطع نکن ، من زیر خط فقر مهربونیاتم !

ادامه در لینک زیر

.

.

.

چون زلف توام جانا ، در عین پریشانی / من چشم تو را مانم ، تو اشک مرا مانی

من خاکم و من گردم ، من اشک و من دردم / تو مهری و تو نوری ، تو عشقی و در جانی . . .

.

.

.

تو اگر بی خبر از قلب پریشان منی / با همه بی خبری هم نفس جان منی . . .

.

.

.

چندیست که عشق تحقیر شده است / و هی با کلمات نامربوط تعبیر شده است

گناه ، هوس ، بازیچه / چون قفل به گردنش زنجیر شده است . . .

.

.

.

غصه نخور عزیزم ، دلت تنها نمیشه / هرجای دنیا که باشی ، تو قلبمی همیشه . . .

.

.

.

مردن و گم شدن از ماست نه از فاصله ها / دل از اینهاست که تنهاست نه از فاصله ها

گرچه دیگر همه جا پر ز جدایی شده است / مشکل از طاقت دلهاست نه از فاصله ها . . .

.

.

.

یک نظر در خود بیافکن کیستی / عاشقی، مستی، خماری، چیستی

جام هستی را بزن بر نیستی / هر چه هستی با مرامی بیستی !

.

.

.

باورت گر بشود، گر نشود حرفی نیست

اما نفسم می گیرد درهوایى که نفسهاى تو نیست . . .

.

.

.

ای مهربانم، ازین پس هر شب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید

می سپارمت تا مبادا به سایه ی غم گرفتار شوی . . .

.

.

.

رسم دنیا فراموشی است، اما تو فراموش نکن کسی درلا به لای زمان به یاد توست

 

 

 




آنچه که زنها در مورد مرد ها نننننمی دانند !!!!
نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 26
نویسنده : مولوی
يک مرد پس از حل موفقيت آميز يک مشکل به آساني قادر است با موفقيت بيشتر مجددا بر روي مشکلات ديگر متمرکز گردد . هر مردي در ذهنش تعريفي از احساساتش دارد که اين تعريف در سايه دستيابي به اهدافي همچون قدرت ، صلاحيت و کارآيي شکل خواهد گرفت .مردان و زنان در باره موضوع شراکت در زندگي از اعتقادات متفاوتي برخوردارند ، زنان از کار کردن در کنار هم لذت مي برند ، در حاليکه مردان دفتر شخصي شان را بيشتر مي پسندند تا در آن به تنهايي بر تمامي امور کنترل داشته باشند .

-يکي از مسائلي که براي يک مرد بسيار حائز اهميت است ، پشتکار او براي رسيدن به اهدافش مي باشد . يک مرد از اينکه در امور مختلف خبره باشد به خود مي بالد ، خصوصا اينکه قادر به تعمير لوازم بوده ، بر مشکلات پيروز شود و يا بتواند ر اه حلي براي آنها بيابد. مردان از پند و اندرز گريزانند و نسبت به آن حساسيت دارند . شما مي توانيد به آرامي و با نصيحت کردن ملايم يک مرد ، او را متوجه سازيد که امکان دارد در برخي موارد خودش نداند بايد چه کاري انجام دهد و اصولا از عهده چه نوع کاري بر مي آيد .

-اصولا مردها مشکلاتشان را به تنهايي حل مي کنند و فقط از کسي کمک مي خواهند که براي حل مشکلاتشان ارزش قائل باشند .

-پذيرفتن عشق واقعي مردي که سالروز تولد همسرش و يا سالگرد ازدواجشان را از ياد برده باشد ، براي زنان بسيار دشوار است .

-يک مرد پيش از آنکه بر عيوب ديگران متمرکز گردد ، بايد از معايبش آگاه شود .

-وقتي مردي بر روي مسئله خاصي متمرکز مي گردد . تمرکز او کاملا هدفمند و کارآمد خواهد بود . همينطور امکان دارد اين توجه بتواند چشمش را بر روي نيازهاي ديگر ببندد .

-وقتي مردي به غار تنهايي اش پناه مي برد ، از ميزان فاصله اي که بين خودش و همسرش ايجاد کرده ، اطلاعي ندارد .

-اگر زني به شوهرش اجازه ندهد تا براي مدتي در خلوت خود سير کند ، احساس دلتنگي مرد براي با هم بودن از بين خواهد رفت .

-عوامل اصلي بروز استرس در يک مرد جدايي ، نارضايتي و سکوت هستند .

-بعضي معتقدند که مردان از برقراري ارتباط فقط به دنبال رابطه جسماني هستند ، اما حقيقت اين است که مردها در پي رسيدن به عشق هستند و تنها راه دستيابي به آن را برقراري روابط جسماني مي دانند .

اگر يک زن در مقابل تمايلات و نزديکي هاي شوهرش ناز و عشوه کند ، تعجب او را بر مي انگيزد ، زيرا يک مرد هميشه به دنبال فرصتي است تا بتواند همسرش را خشنود سازد .

-اگر زني در وضعيتي باشد که تمايلي به برقراري رابطه جسماني ندارد ، شوهرش احساسش را به درستي درک نمي کند و تصور مي کند که همسرش او را نپذيرفته است .

-يک زن مي تواند از طريق ارتباط با شوهرش ، بر احساسات متضادش غلبه کند و به او بگويد که از رابطه جسماني با او لذت مي برد .

هر چه يک رابطه بيشتر در عمق پيش مي رود ، علاقه و سرعت مرد در برقراري روابط نزديک بيشتر مي‌شود . دراين زمان آن مرد از خاطر برده است که دوستي را با حرکاتي آرام و مداوم شروع کرده تا توانسته همراهش را برانگيزاند .

به هر صورت مردان هميشه نيازمند دريافت عشقند و عمده ترين نيازشان نيز عشق ورزيدن است .

زماني که اين احساس درون يک مرد سر مي کشد که هيچ نوع نقش مثبتي در زندگي ندارد ، توجه به اطراف و برقراري ارتباط برايش بسيار دشوار خواهد بود و وقتي هيچ کس به او احتياج نداشته باشد ، به حرکت واداشتن او بسيار مشکل است .

هر گاه زني از شوهرش تقاضاي کمک و حمايت مي کند ، احساس قدرت بر مرد چيره مي شود . اين تقاضا مرد را تشويق مي کند تا تمامي تلاشش را در جهت بهترين بودن به کار گيرد .

مرد با فداکاري براي همسرش عشق را هر چه بيشتر احساس مي‌کند و اين احساس تفکر همسرش کاملا منحصر به فرد است را زنده مي کند .

يک مرد قادر است احساساتش را مستقيما عملي کند و وقتي زن از او سپاسگزاري مي کند، عشق مرد را به عرش خواهد رساند .

در صورتي که زني بتواند قدرداني اش را در اعمال و رفتارش متجلي سازد ، شوهرش را کاملا مجذوب خواهد کرد ، زن با سپاسگزاري نشان مي دهد که ارزش فداکاري مرد را درک کرده است .

وقتي مردي احساس کند همسرش به او اعتماد دارد ارزش خودش را درک خواهد کرد ، اگر زن به اينکه مرد مي تواند ياور و پشتيبانش باشد اعتماد کند ، به آن مرد قدرتي خواهد داد که بتواند به بهترين شرايطش دست يابد .

مردها بايد احساس کنند که وجودشان در زندگي زنها مؤثر و تاثير گذار است و هنگامي که يک زن به اقدامات مردي پاسخ مي دهد ، عشق او رو به فزوني مي گذارد .

خانمها بايد بدانند که حتما نيازهايشان را در مقابل شوهرشان بيان کنند؛ زيرا که مردها به طور غريزي ناخودآگاه خواسته هاي همسرشان را نمي شناسند .

اگر مردي احساس کند بعضي از اطرافيان به او نياز دارند، جذابتر به نظر خواهد رسيد ، اما در صورتي که مردي به ديگران نيازمند باشد ، ساکت و خاموش خواهد شد .

اگر مردي نتواند در زندگيش جلوي انجام کاري را بگيرد ، اين احساس به او دست مي دهد که اختيارش را از دست داده است . اما در صورتي که مرد بداند به راحتي قادر است هر مسئله اي را نپذيرد ، با تمايل هر چه بيشتر آن را خواهد پذيرفت .

اگر مردي را سرزنش کنيد و با صداي بلند با او حرف بزنيد ، تنها چيزي که آن مرد مي شنود ، سخناني در باره عدم توانايي اش در به انجام رساندن امور است و همين موضوع را سبب شکست خود در برابر همسرش مي‌داند.

آقايان فقط از اين نکته شکايت دارند که چرا درخواستهاي همسرشان را مد نظر قرار داده اند .

مردها فکر مي کنند کارهاي کوچکي که انجام مي دهند در برابر کارهاي بزرگي که انجام داده اند ، براي زنان از ارزش و اهميتي برخوردار نيست .

آقايان بطور ذاتي مايلند تمامي انرژيهاي دروني شان را فقط بر روي يک مسئله بزرگ متمرکز کنند و اهميت مسائل کوچک را ناديده بگيرند .

بيشترين گله رنان نسبت به مردان در اين است که مردها به حرفهايشان گوش نمي سپارند .

مرد فکر مي کند زن با حرف زدن فقط به دنبال پيدا کردن راه حلي براي حل مشکلاتش مي گردد ، اما در واقع زن در پي همدردي است .

مرد پيش از حرف زدن ، ابتدا فکر مي کند که بر زبان جاري ساختن کداميک از احساساتش برايش سودمند است و بعد شروع به صحبت مي کند .

زماني که نيازهاي عاطفي يک مرد برآورده مي شوند ، او قادر است به آساني با تفاوتها و مخالفتهاي اطرافيان کنار بيايد .

اگر نيازهاي عاشقانه مردي مورد توجه و احترام قرار نگيرد ، او به طور غريزي شمشيرش را از فلاف بيرون مي کشد و تمام توجهش را بر اين نکته متمرکز مي کند که حق با اوست .

زن هرگز در مواقع شکست مرد نبايد از او انتقاد کند .

اگر خانمها از احساس مسئوليت در باره اشتباهات آقايان دست بردارند ، آنها با آزادي بيشتري خودشان را تغيير خواهند داد .

براي اينکه مردي مورد تاييد خودش قرار گيرد ، بايد عشق همسرش را به صورتي قابل پذيرش احساس کند. در غير اينصورت مرد به حالت تدافعي اش ادامه داده و رفتارهاي مشابهي را آغاز خواهد کرد .




عکس های عاشقانه
نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 34
نویسنده : مولوی
 

 

 

 

عاشقیم کنار هم

 

 www.sweetkiss.mhanblog.com | بوسه ی شیرین | www.sweetkiss.coo.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عکسهای عاشقانه ... 

 

 




چقدر سخته ...
نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 21
نویسنده : مولوی
 
 
چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته

به جاش یه زخم همیشگی به قلبت هدیه داده زل بزنی

و به جای اینکه لبریز کینه نفرت بشی

حس کنی هنوزم دوسش داری

چه قدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیوار تکیه بدی

که یـک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له بشه

چه قدرسخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بهش بگی

چه قدر سخته وقتی پیشته سرتو بندازی پایین و آروم اشک بریزی

چون دلت براش تنگ شده، اما آروم اشکاتو پاکنی تا متوجه نشه...

چون حتما فکر می کنه دیوونه ای!

چه قدر سخته وقتی پشتـت بهشه

دونه های اشک صورتت رو خیس کنه
 
 

اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز دوسش داری

چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگران ببینی

و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت زیر لب آروم بگی

گل من باغچه نو مبارک...
هرچی که لازمت باشه تو پروفایلم هس میتونی بخونی



سلام !!!!!!!!!!!!!!
نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 13
نویسنده : مولوی
 

 

سلام

خوبین بچه ها ؟؟؟؟؟

وبلاگ به این خوبی خوشگلی تمیزی این همه زحمت کشیدم که از همه لحاظ درجه یک  باشه

پس چرا نظر نمی دین

 

 ها؟؟؟!!!!

 




پیامک ها و اس ام اس های(sms) زیبای عاشقانه
نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 35
نویسنده : مولوی
 

 

When Things Go Wrong , When Sadness Feels Ur Heart

When Tears Flow In Ur Eyes , Always Remember 3 Things

1. I Am With You

2. still With You

3. Will Always b…

وقتی که اشتباهی پیش میآید ، وقتی که احساس ناراحتی میکنی

وقتی که اشک از چشمات سرازیر میشه همیشه ۳ چیز را به خاطر بیار

۱٫من همیشه با توام

۲٫ هنوز با توام

۳٫ با تو خواهم ماند . . .

-------------------------------------------------------------------------------

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی

**********************************

مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه

**********************************

همه زندگی فقط ۳روزه : اومدن – بودن – رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم

**********************************

گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری

*********************************

باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد

**********************************

عشق اقیانوسیست که اگر درونش غرق بشی نمیتونی طلب کمک کنی

به خاطر اینکه این یک خود کشیه که تو مرتکب شدی برای یک زندگی جدید و زیبا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Love Means To See SomeOne

With Closed Eyes , To Miss Some One In Crowd . . .

عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن و از بین همه دلتنگ یک نفر شدن . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

When Things Go Wrong , When Sadness Feels Ur Heart

When Tears Flow In Ur Eyes , Always Remember 3 Things

1. I Am With You

2. still With You

3. Will Always b…

وقتی که اشتباهی پیش میآید ، وقتی که احساس ناراحتی میکنی

وقتی که اشک از چشمات سرازیر میشه همیشه ۳ چیز را به خاطر بیار

۱٫من همیشه با توام

۲٫ هنوز با توام

۳٫ با تو خواهم ماند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Dont Wait Until It Is Too Latet , Tell SomeOne How Much You Love

How Much You Care , Because When They’re Gone No Matter How Loud You Shout

And Cry , They Won’t Hear You Anymore . . .

صبر نکن ، هرچه قدر هم دیر شده ، بهش بگو چقدر عاشقشی

چه قدر برای تو اهمیت داره ، چون اگه اون بره دیگه مهم نیست

هرچه قدر که تو فریاد بزنی و بلند گریه کنی ، اون دیگه صداتو نمیشنوه . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

To Find Some On In Eve Tought , To Life For SomeOne , Love SomeOne

But Sure That Some One Is Only One . . .

برای یکی زندگی کن ، و عاشق یکی باش

اما مطمئن باش که اون یک نفر یک نفره . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Only The Open Heart recivers Love

Only The Open Mind Recivers Wisdou

Only The Open Hand Recivers Gift

And Oly The Cute Ones Recivere Massages From Me . . .

فقط اونائی که قلب بزرگی دارن عشق رو دریافت میکنند

فقط اونائی که روشن فکر هستند ، عقل و خرد رو دریافت میکنند

فقط اونائی که دست و دل بازند هدیه رو دریافت میکنند

و اونی که با مزه هست این پیغام من رو دریافت میکنه . . . !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

I Love You So Compeletly Our Love Is Deep

As The Ocean As High As Stars And As Special As Sky

خیلی دوست دارم ، عشقمان بسیار عمیق مثل یک اقیانوس

به بلندی ستاره ها و به بی نظیری آسمان . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

As Days Go By My Feelings Get Stronger , To Be In Your Arms

I Can’t Wait Any More , Look Into My Eyes And You

Will See That It’s True . Day And Knight My Thought Are Of You

روزها میگذرند و در آغوش تو بودن احساس من را قویتر میکند ،

بیشتر از این نمیتوانم صبر کنم ، توی چشمهای من نگاه کن ، خواهی دید که

حقیقت داره ، روز و شب به فکر تو هستم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

If There Were No Words , No Way To Speak

I would Still Hear You

If There Were No Tears No It to Feel In Side

I Would Still Feel For You And Even If The Sun Refuse To Shine

Even If All Ends Ran Out Love I Would Still have You Here

اگر هیچ راه و حرفی وجود نداشت برای صحبت کردن

من باز هم صدایت را میشنوم ، اگر هیچ اشکی وجود نداشت ، من تو را احساس میکنم

و حتی اگر خورشید از تابیدن جلوگیری میکرد و تمام پایان ها به عشق منتهی میشد

من تو را اینجا کنارم دارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Thoes We Love Never Go Away , Ther Walke Beside Us every Day

Un Seen… Un Hear… Still Near … Still Loves … Still Missed

And Still Very Dear . . .

اونائی که ما عاشقشون هستیم هیچ وقت از ما دور نمیشوند

هر روز کنار ما راه میروند اما دیده نمیشوند … شنیده نمیشوند

و هنوز نزدیک و هنوز عاشق … هنوز دلتنگ و خیلی عزیز . . .

***********************************

دبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت

***********************************

من بی‌تو یک بوسه ی فراموش شده ام؛ یک شعر پر از غلط؛ یک پرنده ی بی‌آسمان؛ یک نسیم سرگردان؛ یک رویای نا تمام

**************************************

آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی‌ای است که تنفر به بار می آورد

و من هرگز نمی توانم کسی را که به او لبخند نزده‌ام از ته دل دوست داشته باشم

 

 

 




نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
بازدید : 26
نویسنده : مولوی
به تو عادت کرده بودم اي به من نزديک تر از من اي حضورم از تو تازه اي نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگي به شبنم مثل عاشقي به غربت مثل مجروحي به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه هاي من بي تو تجربه کردن مرگه زندگي کردن بي تو من که در گريزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گريه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبريز سکوته خونه از خاطره خالي من پر از ميل زوالم عشق من تو در چه حالي

 

نیمه شب آواره وبی حس وحال...درسرم سودای جامی بی زوال پرسه ای آغاز کردیم در خیال...دل به یاد آورد ایام وصال از جدایی یک دو سالی می گذشت...یک دو سال ازعمررفت وبرنگشت دل به یاد آورد اول بار را...خاطرات اولین دیدار را آن نظربازی و آن اسراررا...آن دو چشم مست آهووار را همچو رازی مبهم و سر بسته بود...چون من از تکرار او هم خسته بود آمد و هم آشیان شد با من او...هم نشین و هم زبان شد با من او دامنش شد خوابگاه خستگی...اینچنین آغاز شد دلبستگی وای از آن شب زنده داری تا سحر...وای از آن عمری که با او شد بسر مست او بودم زدنیا بی خبر...دم به دم این عشق می شد

  •  

    دم به دم این عشق می شد بیشتر آمد و در خلوتم دمساز شد...گفتگوها بین ما آغاز شد

  •  

    گفتی که چو خورشید زنم سوی تو پر چو ماه میکشم از پنجره سر افسوس که خورشید شدی وقت غروب اندوه که ماه شدی وقت سحر

  •  

    يكي در آرزوي ديدن توست،يكي در حسرت بوسيدن توست،ولي من ساده و بي ادعايم ، تمام هستي ام خنديدن توست

  •  

    ميتوني نگاهم نكني اما نميتوني جلو چشامو بگيري . ميتوني بگي دوستت ندارم اما نميتوني بگي دوستم نداشته باش . ميتوني از پيشم بري اما نميتوني بگي دنبالم نيا . پس نگاهت ميكنم ، دوستت دارم ،تا ابد به دنبالت ميام  

  •  

    زندگي دفتري از خاطرهاست يك نفر در دل شب يك نفر در دل خاك يك نفر همدم خوشبختي هاست يك نفر همسفر سختي هاست چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ما همه همسفريم پس بیایم باهم مهربونتر باشیم

  • به چه مانند کنم حالت چشمان ترا ؟ به غزلهای نوازشگر حافظ در شب ؟ یا به الماس سیاهی که بشویندش در جام شراب ؟ به چه مانند کنم؟؟؟




  • آرزوهای من بخشی از آرزوهای ویکتور هوگو ...
    نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
    بازدید : 25
    نویسنده : مولوی

    اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
    و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
    و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
    و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
    آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
    بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
    برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
    از جمله دوستان بد و ناپایدار،
    برخی نادوست، و برخی دوستدار
    که دست کم یکی در میانشان
    بی تردید مورد اعتمادت باشد.
    و چون زندگی بدین گونه است،
    برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
    نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
    تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
    که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
    تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
    و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
    نه خیلی غیرضروری،
    تا در لحظات سخت
    وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
    همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
     
    همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
    نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند
    چون این کارِ ساده ای است،
    بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند
    و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
    و امیدوام اگر جوان که هستی
    خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
    و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی
    و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
    چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
    و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
    امیدوارم حیوانی را نوازش کنی
    به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
    وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
    چرا که به این طریق
    احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
    امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی
    هرچند خُرد بوده باشد
    و با روئیدنش همراه شوی
    تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..
    بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
    زیرا در عمل به آن نیازمندی
    و برای اینکه سالی یک بار
    پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.
    فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
    و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
    و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
    که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان
    باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
    اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد
    دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم
     



    ۴۰ عادت آدم های موفق
    نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
    بازدید : 14
    نویسنده : مولوی

     

    کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به عنوان یک کارشناس حرفه ای موفقیت در حوزه های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته:

    «من خواسته ام بخش های مهم کتاب های کمکی که تا به حال خوانده ام و تجربه هایی که در زندگی ام داشته ام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب هایی که در سطح جهانی فروخته می شوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضی ها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.

    ۱) فرصت هایی را می بینند و پیدا می کنند که دیگران آنها را نمی بینند.

    ۲) از مشکلات درس می گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینند.

    ۳) روی راه حل ها تمرکز می کنند.

    ۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت شان را می سازند، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغ شان آید.

    ۵) مثل بقیه ترس هایی دارند ولی اجازه نمی دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

    ۶) سوالات درستی از خود می پرسند. سوال هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد.

    ۷) به ندرت از چیزی شکایت می کنند و انرژی شان را به خاطر آن از دست نمی دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی بافی و بی ثمر بودن است.

    8) سرزنش نمی کنند (واقعا فایده اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می گیرند.

    ۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت شان پیدا می کنند و بیشتر از ظرفیت شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می کنند.

    ۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه ریزی می کنند و فکر می کنند تا وقتی که کارشان را انجام می دهند استرس کمتری داشته باشند.

    ۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند متحد می کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می دانند.

    ۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی گذارند زندگی شان اتوماتیک وار سپری شود.

    ۱۳) به وضوح و دقیقا می دانند که چه چیزی در زندگی می خواهند و چه نمی خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

    ۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می کنند.

    ۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی کنند و زندگی شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی دهند.

    ۱۶) آنها دانش آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می کنند. آنها از راه های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می گیرند.

    ۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را می بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

    ۱۸) دقیقا می دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی شان را با از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن از دست نمی دهند.

    ۱۹) ریسک های حساب شده ای انجام می دهند؛ ریسک های مالی، احساسی و شغلی.

    ۲۰) با مشکلات و چالش هایی که برایشان پیش می آید سریع و تاثیرگذار روبه رو می شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی کنند. با چالش ها روبه رو می شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می برند.

    ۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی مانند تا آینده شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می سازند.

    ۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمی کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می کنند.

    ۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ گاه برده احساسات شان نمی شوند.

    ۲۴) ارتباط گرهای خوبی هستند و روی رابطه ها کار می کنند.

    ۲۵) برای زندگی شان برنامه دارند و سعی می کنند برنامه شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

    ۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می فهمند.

    ۲۷) ارزش های زندگی شان معلوم است و زندگی شان را روی همان ارزش ها بنا می کنند.

    ۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی ها خیال می کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

    ۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می روند که کمتر کسی می تواند برود، شاد می شوند.

    ۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می کنند و چه دارند و چه طور به نظر می رسند، توجهی ندارند.

    ۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا به خواسته هایشان برسند خوشحال می شوند.

    ۳۲) متواضع هستند و اشتباهات شان را با خوشحالی می پذیرند و به راحتی عذرخواهی می کنند. آنها از توانایی هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی شوند. آنها خوشحال می شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی شان لذت می برند.

    ۳۳) انعطاف پذیر هستند و تغییر را غنیمت می شمارند. وقتی وضعیتی پیش می آید که عادت ها و آسایش روزمره شان را بر هم می زند از آن استقبال می کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می پذیرند.

    ۳۴) همیشه سلامت جسمانی خود شان را در وضعیت مطلوبی نگه می دارند و می دانند که بدنشان خانه ای است که در آن زندگی می کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.

    ۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می کنند و تنبلی نمی کنند.

    ۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

    ۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی کنند.

    ۳۸) وقت شان و انرژی شان را روی وضعیت هایی که از کنترل شان خارج است صرف نمی کنند.

    ۳۹) کلید خاموش روشن دارند. می دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی شان لذت می برند و سرگرم می شوند.

    ۴۰) آموخته هایشان را تمرین می کنند. درباره تئوری های عجیب و غریب خیالبافی نمی کنند بلکه واقع بینانه زندگی می کنند.




    نوشته شده در دو شنبه 18 بهمن 1389
    بازدید : 26
    نویسنده : مولوی

     




    قتل در تهران اما جسد در مراغه
    نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1389
    بازدید : 16
    نویسنده : مولوی
    مردي كه پس از جنايت در تهران ، جسد مقتول را به شهرستان مراغه برده و در باغ پدري‌اش دفن كرده بود ، دستگير شد.

    به گزارش جام‌جم، روز 16 دي مردي با حضور در شعبه اول دادياري دادسراي جنايي تهران با ارائه شكايتي به داديار هاشميان گفت: برادر 31 ساله‌ام به نام حميد پس از ملاقات با فردي به نام سيامك براي دريافت طلبش، به طرز مرموزي ناپديد شده است.در پي اين شكايت، داديار جنايي دستور تحقيق پيگيري در اين زمينه را صادر كرد و پرونده براي تحقيقات در دستور كار ماموران پليس آگاهي قرار گرفت.

    با شروع تحقيقات، مرد شاكي كه گم‌شدن برادرش را گزارش كرده بود، گفت: برادرم از چندي پيش 50 ميليون تومان از سيامك كه همكارش است، طلب داشت و هنگام خروج از منزل براي گرفتن طلبش، عنوان كرد، تلفن همراهش روشن است، بنابراين چند ساعت مدام با او در تماس بودم تا اين‌كه يكباره تلفنش قطع شد. ناچار با سيامك (مرد بدهكار)‌ تماس گرفتم كه او تاكيد كرد پس از ملاقات با حميد (مرد گمشده)‌ و پرداخت 12 ميليون تومان به وي، او از من جدا شد و خبري از وي ندارم و بلافاصله تلفن خود را خاموش كرد.

    احضار فرد مظنون

    با توجه به اظهارات برادر مرد گمشده، كارآگاهان روز 20 دي سيامك (فرد مظنون)‌ را به اداره 11 پليس آگاهي احضار كردند.

    سيامك در تحقيقات گفت: ‌پس از پرداخت 12 ميليون تومان به حميد، هنگام غروب از او جدا شدم و قرار شد بقيه طلبش را يك هفته بعد پرداخت و چك‌هاي امانتي‌ام را از او دريافت كنم.

    در پي اين اظهارات و با توجه به تاكيد اين فرد مبني بر اين‌كه هيچ درگيري با حميد نداشته است، ماموران متوجه آثار خراش و بريدگي در گردن وي شدند كه پزشكي قانوني اعلام كرد، اين زخم‌ها چند روز پيش ايجاد شده است.

    با مشخص شدن اين موضوع، سيامك كه نتوانسته بود رسيد پرداخت 12 ميليون تومان را ارائه كند و توضيح قانع‌كننده‌اي هم نداشت، زبان به اعتراف گشود و راز قتل جوان 31 ساله (حميد)‌ را فاش كرد.

    متهم در اعترافات خود گفت: از يك سال پيش 50 ميليون تومان به حميد بدهكار بودم و وقتي براي دريافت طلبش به ديدن من آمد، به او 12 ميليون تومان پرداخت كردم و رسيد پول را خواستم اما حميد با ادعاي اين‌كه اين مبلغ از ميزان طلب او كمتر است، از ارائه رسيد به من خودداري كرد.

    عامل جنايت افزود: بر سر اين موضوع با يكديگر درگير شديم و من با ميله‌اي كه در ماشين گذاشته بودم، به او حمله‌ور شدم و با ضربات متعدد او را كشتم.

    انتقال جسد

    متهم افزود: پس از قتل، جسد را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم تا آن را به جاده ساوه منتقل كنم؛ اما با مشاهده خودروي گشت پليس، تصميم گرفتم آن را به مراغه انتقال دهم. متهم اضافه كرد: شبانه به سمت مراغه راه افتادم و حوالي ساعت 4 بامداد با حفر گودالي در باغ پدري‌ام، جسد را در اين محل دفن كردم و بلافاصله به تهران بازگشتم. در پي اين اعترافات، پرونده به شعبه دوم بازپرسي دادسراي جنايي تهران ارسال شد و بازپرس شاهنگيان پس از تحقيق از متهم، دستور انتقال جسد به تهران را صادر كرد.

    با عزيمت ماموران شعبه 10 پليس آگاهي به شهرستان مراغه، جسد جوان گمشده از اين محل خارج و به پزشكي قانوني تهران منتقل شد. با صدور قرار قانوني براي متهم تحقيق از وي ادامه دارد.




    4 كودك زنده در آتش سوختند
    نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1389
    بازدید : 27
    نویسنده : مولوی
    سازمان آتش‌نشاني انگلستان در گزارشي اعلام كرد كه در پي وقوع حريق در يك منزل مسكوني در منطقه «آشبورن» چهار كودك خردسال زنده در آتش سوختند.

     به گزارش ايسنا، «راشل هنسون» مادر 44 ساله اين چهار كودك خردسال در اين باره به روزنامه‌هاي دولتي انگلستان عنوان كرد: شب گذشته مطابق معمول مشغول فعاليت در فروشگاه بودم كه به يكباره خبر دادند منزل مسكونيم دچار حريق شده است.

     اين زن 44 ساله در ادامه به روزنامه‌ ديلي ميل، اضافه كرد: در اين حريق «تامي» 9 ساله، «آليشا» شش ساله، «روكو» چهار ساله و «آپولونيا» دو ساله جان خود را از دست دادند. متاسفانه تلاش‌هاي ماموران آتش‌نشاني هم براي نجات جان كودكانم و اطفاي حريق بي نتيجه ماند و چهار كودك خردسالم دراين حريق زنده سوختند.

     بر اساس گزارش سازمان آتش‌نشاني منطقه «آشبورن» اين حريق در ساعت 23:20 به وقت محلي رخ داد و اطفاي آن سه ساعت به طول انجاميد. البته هنوز علت وقوع اين آتش‌سوزي مشخص نشده و تحقيقات در اين رابطه توسط كارشناسان ادامه دارد.

     




    يك موتور لنج ايراني در خليج ‌فارس غرق شد
    نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1389
    بازدید : 21
    نویسنده : مولوی
    يك موتور لنج‌باري ايراني با 6 سرنشين در آب‌هاي تحت حاكميت عراق دچار حادثه شد كه با تلاش مركز جستجو و نجات دريايي بندر امام خميني (ره) سرنشينان آن نجات يافتند.

    به گزارش ايسنا، پس از برخورد شئي نامعلومي به موتور لنج‌باري «الرحمن» اين شناور دچار حادثه شد كه با تلاش مركز جستجو و نجات(MRCC) بندر امام خميني(ره) تمام سرنشينان آن نجات يافتند.

    بر اساس اين گزارش و طبق اطلاعات واصله از مركز جستجو و نجات (MRCC) بندر امام خميني(ره)، پس از وقوع حادثه «دوبه پيدايش» به مركز فرعي جستجو و نجات اروندكنار اعلام كرد كه موتور لنجي موسوم به «الرحمن» در چهار مايلي «كرن» در آب‌هاي عراق دچار حادثه شده و به كمك فوري براي نجات جان پرسنل نياز دارد كه پس از آن شناور ناجي 7 به سرعت به محل اعزام شد، اما تلاش براي ارتباط با موتور لنج از طريق ايستگاه راهنمايي و MRCC اروندكنار به دليل مسافت زياد و نامناسب بودن شرايط جوي بي‌نتيجه ماند.

    پس از آن پيام MAY DAY RELAY از مركز MRCC بندر امام(ره) و اروندكنار به زبان‌هاي فارسي، عربي و انگليسي قرائت شد و به دنبال آن موتور لنجي عراقي كه در نزديكي محل حادثه قرار داشت با شنيدن پيام‌هاي قرائت شده به سمت موقعيت حركت كرد و 6 سرنشين شناور را نجات داد و پس از انتقال به «دوبه پيدايش»، سرنشينان به بندر آبادان انتقال يافتند.

    موتور لنج ايراني الرحمن كه از بندر گناوه بدون هيچ محموله‌اي به سمت كويت در حال حركت بود در آب‌هاي عراق به طور كامل غرق شده است.




    اسامي كشته‌شدگان سانحه ايران‌خودرو اعلام شد
    نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1389
    بازدید : 22
    نویسنده : مولوی
    در پي درگذشت و مجروح شدن تني چند از كاركنان شرکت ايران خودرو بر اثر حادثه تصادف شب گذشته ، مديرعامل گروه صنعتي ايران خودرو پيام تسليتي را براي خانواده‌ها و کارکنان اين گروه صنعتي منتشر کرد.

    به گزارش ايسنا، متن پيام تسليت جواد نجم‌الدين به اين شرح  است:«وقوع حادثه جانگداز و دلخراش تصادف كاميون كمپرسي بنز با تعدادي از كاركنان خدوم و زحمت كش ايران خودرو كه باعث مجروحيت و درگذشت چند تن از همكاران عزيزمان شد موجب تاسف و تاثر عميق اين جانب و ساير همكاران شد.

    ضمن عرض تسليت خانواده هاي محترم مصيبت ديده و جهادگران سنگر توليد ايران خودرو، براي بازماندگان اين حادثه صبر و شكيبايي و براي درگذشتگان رحمت و غفران الهي را طلب مي‌نمايم».

    ساعت 23 و 30 دقيقه سه‌شنبه 5 بهمن ماه، يك دستگاه كمپرسي بنز حامل بار يكي از پيمانكاران در حال ورود از در شماره 9 ايران خودرو بود كه بر اثر بي احتياطي با تعدادي از كاركنان اين شركت برخورد و متاسفانه باعث كشته شدن 4 نفر و زخمي شدن 13 نفر از كاركنان اين شركت شد.

    اسامي درگذشتگان اين حادثه از اين قرار است: ولي‌الله رحماني، فرزند رمضان؛ مصطفي خضري، فرزند حسين؛ سعيد شفيع خاني، فرزند عزيز؛ ميرمحسن حسيني، فرزند ميريعقوب.




    طناب دار در انتظار داماد شكاك
    نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1389
    بازدید : 26
    نویسنده : مولوی
    مردي كه برادر همسرش را به خاطر سوءظن به قتل رسانده بود ، با حكم دادگاه به قصاص محكوم شد.

    به گزارش فارس، شامگاه 22 خرداد امسال، مرد ميانسالي با حضور در كلانتري 172 شهر ري، مدعي شد فردي به نام محمد را با قمه مجروح كرده است.

    دقايقي بعد از حضور اين فرد در كلانتري، دو مرد ديگر هم با حضور در كلانتري مدعي شدند اين فرد را كه از صحنه مجروح كردن يك جوان گريخته تعقيب كرده‌اند.

    مأموران كلانتري در محل حادثه حضور يافتند اما افرادي كه در صحنه حضور داشتند اعلام كردند فرد مجروح كه برادر زن متهم است بر اثر شدت جراحات وارده به قتل رسيده است.

    متهم به نام حامد دستگير و مدعي شد كه به خاطر اختلافات خانوادگي با برادر همسرش به نام محمد درگير و بعد از اينكه ابتدا او با قمه مرا زد من هم قمه را از او گرفتم و به قتل رساندم.

    متهم در ادامه تحقيقات مدعي شد كه مقتول دخترش را مورد آزار و اذيت قرار داده و به همين دليل به قتل رسيده است ؛ ادعايي كه هيچ وقت اثبات نشد.

    با اعتراف متهم به ارتكاب قتل، قرار مجرميت وي از سوي دادسراي جنايي صادر و پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد كه شنبه گذشته در شعبه 113 دادگاه كيفري و به رياست قاضي محمدسلطان همتيار برگزار شد.

    در ابتداي جلسه سيد رضايي، نماينده دادستان ضمن قرائت كيفرخواست صادره ، بزه انتسابي به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات متهم شد. اولياي‌دم نيز خواسته خود را قصاص متهم عنوان كردند.

    در ادامه جلسه، متهم در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام را قبول ندارد، گفت: يك ماه بود خانواده‌ام را نديده بودم؛ مقابل خانه نشسته بودم كه محمد رسيد و با بيان اينكه مي‌خواهد سر مرا ببرد، از من خواست به بيابان رو به روي خانه برويم. وقتي به آنجا رسيديم،‌ او با قمه مرا زد و در يك لحظه كه قمه از دستش افتاد آن را برداشتم و يك ضربه به او زدم و فرار كردم.

    وي در پاسخ به سؤال قاضي كه قبلا اعتراف كردي كه تمام 30 ضربه را خودت زدي گفت: قبول ندارم، من فقط يك ضربه زدم؛ احتمالا كساني كه دو ماه قبل با محمد درگير شده بودند، بقيه ضربات را زده‌اند. اطلاعي از فوت او ندارم.

    متهم با بيان اينكه علت اين اختلاف با مقتول اين بود كه مقتول چند ماه قبل دخترش را مورد آزار و اذيت قرار داده بود، گفت: او بعد از اين كار،‌ يك خواستگاري صوري ترتيب داد تا از اين اتهام فرار كند.

    اين اظهارات متهم در حالي بود كه دختر وي در مراحل بازپرسي با انكار اين اتهامات، گفت: پدرم به خانواده مادرم به چشم دشمن نگاه مي‌كرد. او تمام درآمدش را صرف خودش مي‌كرد. پدرم، يك بار مادرم را در مدرسه كتك زده بود و گفته بود طلاقت را با خون خانواده‌ات امضا مي‌كنم. پدرم و دايي‌ام هيچ اختلافي نداشتند. من چندين خواستگار داشتم كه به خاطر اخلاق بد پدرم، منصرف مي‌شدند. پدرم براي يكي از خواستگاران شرط گذاشته بود كه براي عدم انصراف از طلاق، سفته 100 ميليوني به اضافه 20 ميليون تومان شيربها پرداخت كند. او مرد شكاكي است كه اجازه ازدواج به من نمي‌داد و به خواستگاراني كه حتي آنها را نديده بود تهمت مي‌زد. او براي فرار از قصاص، دايي‌ام را متهم به تجاوز كرد.

    همسر متهم هم در جلسه دادگاه درباره شوهرش گفت: به خاطر اختلافاتي كه با شوهرم داشتم و مزاحمت‌هايي كه او براي خانواده من ايجاد مي‌كرد، او را از خانه بيرون كرديم. چند روز بعد زنگ زد و به من گفت برادرت، به دخترم تجاوز كرده است. به خاطر اينكه توهين‌هاي او امري عادي بود، اين حرفش را جدي نگرفتم. اما دخترم را نزد دكتر بردم و آنها تأييد كردند كه او سالم است.

    بعد از اظهارات همسر متهم، خواهر وي خطاب به قاضي گفت: از زماني كه حامد با خانواده ما وصلت كرد، توهين ‌هايش به ما آغاز شد ؛ او زماني كه پسرش هفت سال داشت، به خاطر مشكوك بودن به همسرش، پسرش را به كلانتري برد تا عليه مادرش دروغ بگويد اما زماني كه حاضر به شهادت دروغ نشد، او را به كنار ريل راه‌آهن برد و سرش را در حالي روي ريل گذاشت كه قطار به آنها نزديك مي‌شد. اين پسر تا مدتي ديگر مهندس برق مي‌شود اما به خاطر آن حادثه، دستانش دچار لرزش شده و قادر نيست حتي براي چند ثانيه دستانش را بدون حركت نگه دارد.

    در ادامه، يكي از شاهدان حادثه در جايگاه قرار گرفت و گفت: روز حادثه از خانه خارج شدم و از فاصله 70 متري متوجه زد و خورد دو نفر شدم؛ اول تصور كردم آنها با هم شوخي مي‌كنند اما وقتي درگيري آنها طول كشيد به سمت آنها رفتم. وقتي نزديك شدم ديدم حامد شخصي را كه به پشت افتاده، با ضربات چاقو مجروح و فرار كرد.

    وي افزود: با كمك يك موتورسوار او را كه با خودروي خود فرار مي‌كرد تعقيب كرديم تا اينكه به كلانتري رفت و خودش را معرفي كرد. وقتي به صحنه حادثه برگشتم تازه متوجه شدم كه حامد برادر همسرش را به قتل رسانده است.

    بعد از اظهارات اين افراد، متهم در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اظهارات اين افراد دروغ و ساختگي است، در بيان آخرين دفاع گفت: من مرتكب قتل محمد نشدم اما از دادگاه و خانواده همسرم تقاضاي بخشش و تخفيف مجازات دارم.

    قاضي همتيار بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، متهم را به اتهام ارتكاب قتل عمد به قصاص محكوم كرد.