پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ورود ژرمن ها به قلمروي امپراتوري رم
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 45
نویسنده : مولوی
1604 سال پيش در روز 31 دسامبر سال 406 ميلادي اقوام بربر ژرمني از رودخانه يخ زده راين عبور کرده و وارد سرزمين هاي امپراتوري رم غربي شدند.

تا قبل از اين تاريخ ، ورود بربرها به سرزمين هاي امپراتوري باستاني رم به شيوه اي صلح آميز بود و مهاجران به عنوان لژيونر در ارتش رم يا کارگر کشاورزي در مزارع استخدام مي شدند.

اما اين بار اقوام بربر تحت فشار اقوام هون که از استپ هاي آسيا به اروپا هجوم آورده بودند مسلحانه وارد سرزمين هاي امپراتوري رم شدند.

اقوام واندال ، آلامان ، سوئو و ساير اقوام ژرمني بدون هيچ مقاومتي پس از عبور از رودخانه يخ زده راين راه خود را به سوي جنوب غرب ادامه دادند.

آنها سرزمين گل (فرانسه قديم) که جزو متصرفات رم بود را غارت کردند.

واندال ها اسپانيا را تصرف کرده و حتي مناطقي از آفريقاي شمالي را به اشغال در آوردند.

امپراتوري رم غربي که در دوران فتور و زوال خود قرار داشت قادر به نشان دادن واکنش نبود.

در عين حال اقوام بربر ديگري مانند بورگوندها ، ويزيگوت ها ، لومباردها و فرانک ها بخش هاي ديگري از اروپاي غربي که به امپراتوري رم غربي تعلق داشت را تصرف کردند.

به اين ترتيب ، در روز 31 دسامبر سال 406 ميلادي بربرهاي ژرمني از رودخانه يخ زده راين عبور کرده و وارد خاك امپراتوري رم غربي شدند.

امپراتوري رم غربي که دوران زوال را سپري مي کرد قادر به جلوگيري از يورش اقوام بربر نبود. مدتي بعد اروپا به يک موزاييک از پادشاهي هاي بربرها تبديل شد.


بهرام افتخاري




تغييرنام روسيه به ‌اتحادجماهير شوروي
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 45
نویسنده : مولوی
88 سال پيش در روز 30 دسامبر سال 1922 ميلادي حاكمان بلشويك روسيه به رهبري لنين نام روسيه را به اتحاد جماهير شوروي تغيير مي دهند.

اين فدراسيون كمونيستي جمهوري هاي روسيه ، اوكراين ، بيلوروسي ، ماوراء قفقاز و تركستان (كشورهاي آسياي ميانه) را دربرمي گرفت.

در پي سال ها تركستان روسيه در آسياي ميانه به چند جمهوري تبديل شد و شوروي در جنگ جهاني دوم كشورهاي بالتيك شامل استوني ، ليتواني و استوني را به خاك خود منضم كرد و اتحاد جماهير شوروي داراي 15 جمهوري با خودمختاري ظاهري گرديد.

ظهور اتحاد جماهير شوروي ، يك نام بدون حد و مرز جغرافيايي نشانه بلند پروازي انديشه ماركسيسم - لنينيسم بود كه قصد داشت تمام بشريت را تحت انقياد خود گرفته و موجوديت كليه مليت ها و كشورهاي ديگر را ملغي كند.

اتحاد شوروي پس از جنگ جهاني دوم كشورهاي اروپاي شرقي را تصرف كرد و با استقرار حكومت هاي كمونيستي در اين كشورها آنها را به اقمار خود تبديل كرد.

به اين ترتيب ، در روز 30 دسامبر سال 1922 ميلادي حاكمان بلشويك روسيه به رهبري لنين نام روسيه را به اتحاد جماهير شوروي تغيير دادند.

انتخاب اين نام هدف بلشويك ها را براي حاكم ساختن انديشه ماركسيسم - لنينيسم در سراسر جهان آشكار كرد. هدفي كه آينده ثابت كرد كه يك هدف جاه طلبانه و بدون نتيجه خواهد بود.

عمر اين امپراتوري سرخ از عمر متوسط يك انسان كوتاه تر بود و قبل از 69 سالگي چراغ عمرش خاموش شد و به تاريخ پيوست.


بهرام افتخاري




جنگ داخلي گواتمالا پايان يافت
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 36
نویسنده : مولوی
14 سال پيش در روز 29 دسامبر سال 1996 ميلادي دولت گواتمالا و چريک هاي اتحاد انقلابي ملي گواتمالا يک توافق براي يک صلح واقعي و نهايي را امضا مي کنند.امضاي اين توافق رسما به 36 سال جنگ داخلي مرگبار گواتمالا خاتمه مي دهد.

اين جنگ داخلي 36 ساله ، گواتمالا ، کشور کوچک آمريکاي لاتين را به خاک و خون کشيده بود و در جريان آن صدها هزار نفر به ويژه غيرنظاميان به قتل رسيده بودند.

براساس تحقيقات يک کميسيون حقيقت ياب ريشه جنگ داخلي گواتمالا فرهنگ نژادپرستي حاکمان اسپانيايي تبار و سفيدپوست اين کشور بود.

نيروهاي دولتي در جريان جنگ داخلي و بويژه بين سال هاي 1978 تا 1985 ميلادي اقدام به 629 فقره قتل عام بوميان قوم مايا و نيز دورگه ها کرده بودند.

در جنگ داخلي گواتمالا 200 هزار نفر توسط نيروهاي دولتي به قتل رسيدند که 83 درصد آنها از قوم مايا و 17 درصد آنها دورگه ها بودند.

بخش اعظم قربانيان را غيرنظاميان از جمله روستاييان ، کارگران ، پيشه وران و دانشجويان تشکيل مي دادند.در اين جنگ داخلي يک ميليون نفر در داخل گواتمالا کشور کوچک آمريکاي لاتين آواره شده و بيش از 200 هزار نفر به کشورهاي ديگر پناهنده شدند.

به اين ترتيب ، در روز 29 دسامبر سال 1996 ميلادي دولت گواتمالا و چريک هاي اتحاد انقلابي ملي گواتمالا يک توافق براي يک صلح واقعي و نهايي را امضا کردند. اين توافق رسما به 36 سال جنگ داخلي مرگبار گواتمالا خاتمه مي دهد.

جنگي که در آن نيروهاي دولتي با کمک مستشاران نظامي آمريکايي و حمايت سازمان سيا دست به قتل عام بوميان اين کشور زدند.

تنها پس از اين توافق صلح بود که دولت گواتمالا خصوصيت چند قومي و چند زباني را در اين کشور به رسميت شناخت و فرهنگ نژاد پرستي به يادگار مانده از دوران استعماري خاتمه يافت.


بهرام افتخاري




‌سوارنظام آمريکا سيوها را قتل عام كرد
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 34
نویسنده : مولوی
120 سال پيش در روز 29 سپتامبر سال 1890 ميلادي تيپ هفتم سوارنظام آمريکا اردوگاه يک قبيله سرخپوستان سيو در وونددني در ايالت داکوتاي جنوبي که از شب قبل محاصره کرده بود را مورد حمله قرار داد.

بيش از 500 سرباز سواره نظام آماده حمله به سرخپوستان بي دفاع بودند.آنها 4 مسلسل و 2 توپ نيز به همراه داشتند که آنها را به سوي اردوگاه نشانه رفته بودند.

سرانجام فرمان حمله صادر مي شود.سواره نظام آمريکا وحشيانه اردوگاه قبيله سيو را زير آتش مسلسل ها و توپ ها مي گيرد.

سرخ پوستان از همه جا بي خبر که هنوز اغلب آنها در آن صبح زود خواب بودند ، در چادرهايشان بر اثر انفجار گلوله هاي توپ سفيدپوستان قطعه قطعه مي شوند.

سپس نيروي سوار نظام به سوي چادرها يورش مي برند و با شمشير و سرنيزه بازماندگان را قتل عام مي کنند.

در اين کشتار بيش از 400 سرخ پوست سيو که اغلب زن و کودک و سالمند بودند در غياب مردانشان بي رحمانه قتل عام مي شوند.

چند روز قبل از اين کشتار ، سيتينگ بول ، رئيس قبايل سيو و پسرش کراوفوود در جريان يک درگيري در روز 15 دسامبر سال 1890 ميلادي توسط نظاميان آمريکايي اسير شدند و در حالي که بي دفاع بودند به قتل مي رسند.

سيستينگ بول نماد مقاومت در مقابل سفيدپوستاني که به طمع طلا به سرزمين هاي سرخ پوستان حمله کرده بودند ، به شمار مي رفت.

3 روز بعد از کشتار وونددني در روز 2 ژانويه سال 1890 ميلادي ارتش آمريکا يک واحد را براي پاکسازي محل اعزام مي کند.

واحد پاکسازي اجساد يخ زده زنان ، کودکان و سالمندان سرخپوست را بدون کمترين مراسمي در يک گور دستجمعي دفن مي کنند.

چند روز بعد ، 18 سرباز تيپ هفتم سواره نظام آمريکا براي شجاعتي که در کشتار زنان ، کودکان و سالمندان قبيله سيو نشان داده بودند ، مدال شجاعت دريافت مي کنند!

به اين ترتيب ، در روز 29 دسامبر سال 1890 ميلادي سوارنظام امريکا بي رحمانه يکي از قبايل سيو را در وونددني ايالت داکوتاي جنوبي قتل عام کردند.

در اين کشتار بيش از 400 سرخپوست بي دفاع که اغلب زن و کودک و سالمند بودند به قتل مي رسند.در پايان کشتار وونددني ، مقامات آمريکايي اعلام مي کنند فتح سرزمين هاي غرب خاتمه يافته است.

قتل عام وونددني لکه ننگ ديگري را در تاريخ ارتش آمريکا در نسل کشي سرخپوستان برجا مي گذارد.


بهرام افتخاري




زلزله مرگبار در جنوب ايتاليا
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 48
نویسنده : مولوی
102 سال پيش در بامداد 28 دسامبر سال 1908 ميلادي يک زلزله به قدرت 7.5 درجه در مقياس ريشتر شهرهاي بندري مسينا در جزيره سيسيل و رجيو در استان کالابريا در جنوب ايتاليا را ويران کرد.

ساعت 5 و 58 دقيقه بامداد شديدترين زلزله‌اي که تا پيش از آن در قاره اروپا ثبت نشده بود، جنوب ايتاليا را به لرزه درآورد.

اين زلزله که زمان آن نسبتا طولاني بود مناطق دوسوي تنگه مسينا را به طور کلي ويران کرد.

در پي وقوع اين زلزله يک ابرموج دريايي (سونامي) با قدرت وحشتناکي ايجاد شد که بندر مسينا در جزيره سيسيل و روستاهاي پيرامون آن را از روي نقشه ناپديد کرد.

در اين زلزله بين 100 تا 150 هزار نفر کشته شدند. يک موج همدردي ملي و بين المللي براي کمک رساني به مناطق بلازده به راه افتاد.

دولت ايتاليا براي مبارزه با غارتگراني که به نام گروه هاي «شغال ها» به غارت مناطق زلزله زده پرداخته بودند ، در اين مناطق حکومت نظامي اعلام کرد و نيروهاي ارتش ايتاليا در مناطق زلزله زده مستقر شدند.

به اين ترتيب ، در بامداد 28 دسامبر سال 1908 ميلادي در ساعت 5 و 58 دقيقه يک زلزله به قدرت 7.5 درجه در مقياس ريشتر بندر مسينا در جزيره سيسيل و بندر رجيو در استان کالابريا در جنوب ايتاليا را ويران کرد و بندر مسينا از نقشه جغرافيا ناپديد شد. در اين زلزله مهيب بين 100 تا 150هزار نفر جان باختند.

بندر مسينا بار ديگر ساخته شد اما خاطره دردآور اين بلاي طبيعي مرگبار همواره در تاريخ آن ثبت گرديد.


بهرام افتخاري 




تهاجم نظامي شوروي به افغانستان
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 38
نویسنده : مولوی
31 سال پيش در روز 27 دسامبر سال 1979 ميلادي نيروهاي ارتش شوروي به خاک افغانستان حمله مي کنند. افکار عمومي جهان در آن هنگام به دليل تعطيلات کريسمس و سال نو چندان به اين حمله واکنش نشان نداد.

در پي کشته شدن نورمحمد تره کي ، عامل کودتاي کمونيستي در افغانستان به دست حفيظ الله امين ، شوروي دريافت که امين فرد مناسبي براي حفظ منافع اين کشور در افغانستان نيست.

بنابراين ارتش شوروي به دستور لئونيد برژنف ، رهبر و دبير کل حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروي و به اين بهانه که دولت قانوني افغانستان از آنها کمک خواسته است به خاک اين کشور حمله مي کند.

حفيظ الله امين که کمتر از 40 روز قدرت رادر دست داشت به قتل مي رسد.

ببرک کارمل ، عامل شوروي ها به مقام رياست جمهوري افغانستان منصوب مي شود.

با دخالت مستقيم نيروهاي نظامي شوروي در افغانستان مبارزه مجاهدين افغاني با رژيم کمونيستي اين کشور که از زمان کودتاي نور محمد تره کي عليه دولت داود خان آغاز شده بود ، ابعاد گسترده اي مي گيرد و به يک جنگ تمام عيار مبدل مي شود.

در اواسط سال هاي دهه 1980 ميلادي نيروهاي رژيم کمونيستي افغانستان و حدود 200 هزار نظامي شوروي کنترل شهرها و راه هاي ارتباطي اصلي را در دست داشتند ، اما قادر به شکست دادن مجاهدين افغاني نبودند.

احمد شاه مسعود برجسته ترين فرمانده مجاهدين محسوب مي شد که لقب شير پنجشير را داشت و علي رغم بمباران هاي سنگين هوايي و تجهيزات مدرن ارتش شوروي هرگز اجازه نداد آنها بر دره پنجشير مسلط شوند.

سرانجام در دوران ميخاييل گورباچف دولت شوروي به اين نتيجه رسيد که در يک باتلاق گرفتار شده است ، ببرک کارمل استعفا داد و نجيب الله جانشين او شد.

در روز 15 آوريل سال 1988 براساس توافق هاي ژنو که ميان شوروي ، امريکا ، افغانستان و پاکستان امضا شد ، اشغال افغانستان توسط شوروي خاتمه يافت.

نيروهاي شوروي در روز 15 فوريه سال 1989 ميلادي از خاک افغانستان عقب نشيني کردند.

به اين ترتيب ، در روز 27 دسامبر سال 1979 ميلادي نيروهاي ارتش شوروي به خاک افغانستان حمله کردند. در اين جنگ 10 ساله دستکم يک ميليون افغاني کشته شدند و 5 ميليون نفر به کشورهاي ايران و پاکستان پناهنده شدند.

بيش از 15000 نظامي شوروي به قتل رسيدند و هزاران سرباز ديگر معلول شدند.

با خروج نيروهاي شوروي از افغانستان دوره تاريکي که از کودتاي نورمحمد تره کي آغاز شده بود به پايان رسيد. اما افسوس که دوره تاريک ديگري براي کشور و ملت مظلوم افغانستان در راه بود كه تا به امروز نيز ادامه دارد.


بهرام افتخاري




غارت پارتنون توسط لرد اسکاتلندي
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 45
نویسنده : مولوی
209 سال پيش در روز 26 دسامبر سال 1801 ميلادي غارت آثار باستاني پارتنون شهر آتن توسط لرد الگين اسکاتلندي آغاز شد. اين مهمترين غارت و تخريب يک عمارت باستاني در زمان صلح بود.

توماس بروس ژنرال و ديپلمات 35 ساله اسکاتلندي ، هفتمين کنت الگين به عنوان سفير بريتانيا در باب عالي ، دربار امپراتوري عثماني منصوب شده بود.

در آن زمان روابط سلطان سليم دوم سلطان عثماني با کشور بريتانيا بسيار حسنه بود و او هيچ امتيازي را از بريتانيايي ها دريغ نمي کرد.

لرد الگين که به ارزش آثار باستاني يونان واقف بود توانست از سلطان سليم دوم مجوز پياده کردن مجسمه ها، ستون ها، کتيبه ها و حجاري هاي معبد پارتنون مشهورترين معبد آکروپليس شهر آتن را به دست بياورد. يونان و سرزمين هاي بالکان در آن زمان جزو خاک امپراتوري عثماني بود.

لرد الگين علي رغم مخالفت مقامات محلي آتن بي رحمانه غارت پارتنون را آغاز کرد. نخستين کشتي بريتانيايي به زودي با محموله ارزشمندي از آثار باستاني معبد پارتنون بندر پيره را به سوي لندن ترک کرد.

الگين سالها به غارت پارتنون و ساير بناهاي باستاني آکروپليس ادامه داد و نام خود را به عنوان بزرگترين غارتگر و تخريب کننده آثار باستاني در زمان صلح ثبت کرد.

به اين ترتيب ، در روز 26 دسامبر 1801 ميلادي غارت آثار باستاني معبد پارتنون شهر آتن توسط لرد الگين اسکاتلندي سفير بريتانيا در باب عالي, دربار امپراتوري عثماني ، آغاز شد.

الگين با غارت آثار باستاني معبد پارتنون و ديگر بناهاي باستاني آکروپليس آتن نام خود را به عنوان بزرگترين غارتگر دوران صلح در تاريخ ثبت کرد.

عجيب نيست که در سال 1860 ميلادي نوه لرد الگين هنگام حمله نيروهاي بريتانيايي به پکن به تاسي از خلق و خوي پدر بزرگش که به او به ارث رسيده بود دستور غارت کاخ تابستاني باشکوه امپراتوران چين در پکن را صادر کرد و پس از غارت اين کاخ را به آتش کشيد.

بهرام افتخاري 




استعفاي گورباچف ، رهبر شوروي
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 43
نویسنده : مولوی
19سال پيش در روز 25 دسامبر سال 1991 ميلادي ميخائيل گورباچف ، رئيس جمهور اتحاد جماهير شوروي و دبيرکل حزب کمونيست شوروي از مقام خود استعفا داد.

هنگام استعفاي ميخائيل گورباچف سربازان روس در حال برافراشتن پرچم 3 رنگ آبي ، سفيد و قرمز روسيه قبل از انقلاب کمونيستي سال 1917 ميلادي بر فراز کرملين بودند. اتحاد شوروي در واقع ديگر وجود خارجي نداشت.

چند روز قبل ، در روز 21 دسامبر سال 1991 ميلادي رهبران 11 جمهوري شوروي در يک جلسه در شهر آلماآتي قزاقستان مرگ اتحاد جماهيرشوروي را اعلام کرده بودند.

بوريس يلتسين به عنوان رئيس جمهور فدراسيون روسيه مهار قدرت در بزرگترين جمهوري سابق شوروي را به دست گرفته بود.

به اين ترتيب ، در شب 25 دسامبر سال 1991 ميلادي بدون بروز خشونت و خونريزي ميخائيل گورباچف ، رئيس جمهور اتحاد جماهير شوروي و دبيرکل حزب کمونيست شوروي از کليه مقام هاي خود استعفا مي دهد.

حکومت کمونيستي شوروي که با يک انقلاب خونبار ايجاد شده بود ، بدون خونريزي خاتمه يافته و به تاريخ مي پيوندد.


بهرام افتخاري




تيرباران چائوشسکو و همسرش
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 31
نویسنده : مولوی
21 سال پيش در روز 25 دسامبر سال 1989 ميلادي نيکلاي چائوشسکو ، رئيس جمهور روماني و النا ، همسرش پس از يک محاکمه کوتاه با حضور خيل جمعيت در روز جشن کريسمس تيرباران شدند.

گويي بايد اين ماجرا در خون خاتمه مي يافت.مردم روماني پس از اينکه 2 دهه را در ترس و وحشت رژيم ديکتاتوري کمونيستي چائوشسکو سپري کردند ، باور کرده بودند که براي خاتمه دادن به اين کابوس بايد بدن هاي نيکلاي و النا با گلوله سوراخ سوراخ شوند.

از جريان محاکمه و تيرباران فيلم برداري شد و فيلم آن در شب 26 دسامبر از تلويزيون دولتي روماني چندين بار پخش شد.

در اين هنگام بود که طرفداران چائوشسکو به ويژه افراد پليس امنيتي مخوف رژيمش دريافتند که همه چيز پايان يافته واکنون زمان فرار يا تقاص فرا رسيده است.

اما چرا تقدير چائوشسکو برخلاف ساير رهبران کشورهاي کمونيستي بود؟ آيا او در پايان سال 1989 ميلادي واقعيت فروپاشي ديوار برلين ، سقوط رژيم هاي کمونيستي در لهستان و چکسلواکي و ساير کشورهاي اروپاي شرقي را دريافته بود؟.

خير ، او بار ديگر در 24 نوامبر همان سال پيروزمندانه به دبيرکلي حزب کمونيست انتخاب شده بود و اين «نابغه کارپات» ، «دانوب انديشه» هرگز فکر نمي کرد ، در پايان راه است. خير ، ملتش او را دوست دارند ، زيرا ملت يعني شخص نيکلاي چائوشسکو.

چائوشسکو در جريان 24 سال حکومت مطلقه خود انواع مشقات را به مردم روماني تحميل کرد.

او در روز 16 دسامبر صداي جرقه اي که در شهر تيميسوارا زده شد را نشنيد.

هنگامي که ملتش در اعتراض به دستگيري کشيش لازلو توئکس مدافع اقليت مجار ترانسيلوانيا در اين شهر دست به تظاهرات زدند.

چائوشسکو به ارتش دستور داد تظاهرات مردم را سرکوب کند. صدها نفر از مردم کشته شدند.

چائوشسکو در تلويزيون از ارتش براي سرکوب تظاهرات تقدير کرد.

اما در فرداي آن روز هنگامي که در بالکن کاخ خود در بخارست قدم مي زد فريادهاي «مرگ بر چائوشسکو» را شنيد.

در روز 21 دسامبر يک تظاهرات عظيم کارگري عليه رژيم ديکتاتوري کمونيستي چائوشسکو در مقابل مقر حزب کمونيست در شهر بخارست برپا شد.

ارتش آتش گشود.بخارست به پا خواست. علي رغم سرکوب شديد انقلاب مردمي در مقابل موج انقلاب ديگر کاري ازدست نيروهاي امنيتي روماني برنمي آمد.

در روز 22 دسامبر وزير دفاع رژيم کمونيستي روماني خودکشي کرد. « نابغه کارپات » خيلي دير متوجه واقعيت شد و در تلاشي مذبوحانه شتابان با همسرش بخارست را ترک کرد تا از کشور به اتفاق فرار کنند.

نيکلاي چائوشسکو و همسرش النا در جاده فرودگاه پيتستي توسط نيروهاي انقلابي دستگير شدند.

پيکره اصلي ارتش به انقلاب پيوست و 3 روز بعد در يک پادگان نظامي پايان سرنوشت چائوشسکو رقم خورد.

به اين ترتيب ، در روز 25 دسامبر سال 1989 ميلادي ، در روز جشن کريسمس ، نيکلاي چائوشسکو و النا همسرش پس از يک محاکمه کوتاه در حضور مردم تيرباران شدند.

براساس ، آمار رسمي در جريان انقلاب مردمي روماني که ظرف يک هفته رژيم ديکتاتوري چائوشسکو را سرنگون کرد 1104 نفر از مردم توسط نيروهاي امنيتي و ارتش روماني به قتل رسيدند.

مردم پس از 20 سال تحمل رنج و مشقت و زندگي مملو از هراس انتقام خود را گرفتند.

اما اگر چائوشسکو زودتر متوجه تغيير زمانه شده بود و واقعيت پيرامون خود را درک کرده بود ، شايد پايان کار او با خون ختم نمي شد.

بهرام افتخاري




شصت‌ و سومين شماره ايام منتشر شد
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 32
نویسنده : مولوی
ايام اين شماره در 16 صفحه با عناويني از كارنامه غلام يحيي دانشيان، جشن كتاب سوزان فرقه دموكرات در تبريز، نقش آيت‌الله بروجردي در كنترل غائله فرقه دموكرات آذربايجان، مداخله شوروي در ايران پس از اشغال، انقلاب نارنجي، سراب دموكراسي و... همراه با روزنامه منتشر شد.

 




خروج نيروهاي فرانسوي از لبنان
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 30
نویسنده : مولوی
64 سال پيش در روز 23 دسامبر سال 1946 ميلادي آخرين واحدهاي نظامي فرانسه خاك كشور لبنان را ترك كردند و اين كشور براي هميشه از قيمومت فرانسه رها شد.

در پي سقوط امپراتوري عثماني و در نتيجه توافق هاي پنهاني سرپرسي سايكس انگليسي و پيكو فرانسوي ، لبنان در 20 آوريل سال 1920 ميلادي تحت قيمومت فرانسه درآمد.

در روز اول سپتامبر سال 1920 ميلادي ، ژنرال گورو كميسر عالي فرانسه در لوانت رسما استقلال لبنان را اعلام كرد.تدوين قانون اساسي لبنان در روز 23 مه سال 1926 ميلادي خاتمه يافت.

با اين حال ، اين كشور كماكان تحت قيمومت فرانسه بود. فرانسه و بريتانيا در منطقه خاورميانه رقابت شديدي داشتند.

با شروع جنگ جهاني دوم اين رقابت شديدتر شد زيرا فرانسه توسط آلمان اشغال گرديد و دولت ويشي فرانسه كه با آلمان ها همكاري مي كرد اداره مستعمرات فرانسه و كشورهاي تحت قيمومت آن را به عهده گرفته بود.

در سال 1941 ميلادي ، نيروهاي فرانسه آزاد بر بسياري از مستعمرات و كشورهاي تحت قيمومت فرانسه تسلط يافتند.درهمان سال ژنرال كترو ، فرمانده نيروهاي فرانسه آزاد در خاورميانه استقلال كامل لبنان را اعلام كرد.

در انتخابات سال 1943 ميلادي يك مجلس ملي در لبنان تشكيل شد و بشار الخوري رئيس جمهور اين كشور شد.

اندك اندك تنش ميان فرانسوي ها و لبناني ها بالا گرفت ، در سال 1945 ميلادي فرانسه تمام تشكيلات اداري را به دولت لبنان انتقال داد و خروج مرحله اي نيروهاي نظامي اين كشور از لبنان آغاز گرديد.

به اين ترتيب ، در روز 23 دسامبر سال 1946 ميلادي آخرين واحدهاي نظامي فرانسه خاك كشور لبنان را ترك كردند و اين كشور براي هميشه از قيمومت فرانسه رها شده و استقلال كامل خود را به دست آورد.


بهرام افتخاري




فرار پادشاه انگلستان به فرانسه
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 43
نویسنده : مولوی
322 سال پيش در روز 22 دسامبر سال 1688 ميلادي ، جيمز دوم ، پادشاه انگلستان از لندن رانده شد و به فرانسه به دربار لويي چهاردهم فرار کرد.

اين انقلاب بدون خونريزي به اختلافات مذهبي در انگلستان خاتمه داد و موجب برقراري سلطنت مشروطه در اين کشور گرديد.

پادشاه نقشي نمادين يافت و قدرت اصلي در اختيار مجلس قرار گرفت.جيمز دوم 3 سال قبل از اين تاريخ جانشين برادرش چارلز دوم شده بود.

پدر آنها چارلز اول ، پادشاه مستبد و لجوج در جريان انقلاب اول انگلستان در سال 1649 ميلادي گردن زده شده بود.

اما پس از چند سال جنگ و خونريزي داخلي بار ديگر در روز 29 مه سال 1660 ميلادي رژيم سلطنتي در انگلستان برقرار گرديد و چارلز دوم بر تخت سلطنت نشست.

چارلز دوم پادشاهي انعطاف پذير بود و توانست با سياست و تدبير اختلافات مذهبي در انگلستان را آرام کند و در کشور ميان گروه هاي مخالف مذهبي تعادل برقرار سازد.

پس از مرگ او ، جيمز دوم برادرش در سال 1685 ميلادي پادشاه انگلستان شد.جيمز دوم از خصوصيت انعطاف پذير برادرش و سياست او بهره نبرده بود.

جيمز دوم از همان ابتدا تلاش کرد مذهب کاتوليک را بر اتباعش که اکثريت آنها پروتستان بودند ، تحميل نمايد و تصميم داشت از اقدام لويي چهاردهم، پادشاه فرانسه در سرکوب پروتستان ها تقليد نمايد.

جيمز دوم از ازدواج اولش صاحب 2 دختر به نام هاي ماري و آن بود.

او براي داشتن يک وليعهد بار ديگر ازدواج مي کند و با تولد يک پسر در سال 1688 ميلادي ، مردم انگلستان از تحکيم شدن سلطنت سلسله کاتوليک مذهب استوارت بيمناک مي شوند.

بنابراين از ويليام سوم حاکم هلند دعوت مي کنند تا بر تخت سلطنت انگلستان بنشيند ، ويليام سوم نوه چارلز اول و شوهر ماري دختر بزرگتر جيمز دوم بود.

با ورود ويليام سوم به خاک انگلستان ، جيمز دوم تصميم مي گيرد بدون مقاومت فرار کند.با فرار او انگلستان از يک جنگ داخلي ديگر نجات مي يابد.

ويليام و ماري پروتستان هاي معتقدي بودند و در عين حال دشمن لويي چهاردهم، پادشاه فرانسه محسوب مي شدند.بنابراين تمام خصوصياتي که مورد علاقه انگليسي ها بود را دارا بودند.

به اين ترتيب ، در روز 22 دسامبر سال 1688 ميلادي جيمز دوم ، پادشاه انگلستان از لندن فرار کرده و به دربار لويي چهاردهم پادشاه فرانسه پناه مي برد.

با فرار او انگلستان از يک جنگ داخلي جديد نجات مي يابد.

اختلافات مذهبي در اين کشور پايان مي گيرند و رژيم سلطنتي بر پايه نظام پارلماني برقرار مي گردد.


بهرام افتخاري 




مرگ اتحاد جماهير شوروي
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 38
نویسنده : مولوی
19 سال پيش در روز 21 دسامبر سال 1991 ميلادي نمايندگان 11 جمهوري شوروي در شهر آلماآتي در قزاقستان مرگ اتحاد جماهير شوروي را قبل از اين كه 70 ساله شود ، اعلام كردند.اتحاد جماهير شوروي 69 سال پيش از اين تاريخ در روز 30 دسامبر سال 1922 ميلادي متولد شده بود.

با مرگ شوروي ، جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع جايگزين آن شد. تنها 3 جمهوري بالت «ليتواني ، لتوني و استوني» و جمهوري گرجستان حاضر نشدند به اين جامعه تازه حيات يافته بپيوندند.

با اين حال ، با گذشت چند سال ساير جمهوري ها از جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع خود را كنار كشيدند تا بتوانند با استقلال كامل به حيات خود ادامه دهند.

ده سال پيش از اين تاريخ ، اتحاد جماهير شوروي هنوز لرزه به پيكر جهان مي انداخت. ارتش سرخ در افغانستان مي جنگيد و لئونيد برژنف آخرين «تزار سرخ» موشك هاي هسته اي اش را به سوي اروپاي غربي نشانه گرفته بود.

در واشنگتن، رونالد ريگان ، رئيس جمهور ايالات متحده يك مسابقه تسليحاتي موسوم به «جنگ ستارگان» برگرفته از نام يك فيلم مشهور را آغاز كرده بود. حكومت شوروي قرباني يك اقتصاد از پاي درآمده، قادر نبود رقيبش را در اين زمينه دنبال كند.

ارتش اين كشور در افغانستان به دام افتاده بود. انتخاب يك پاپ لهستاني در واتيكان موجب بروز بحران سياسي در لهستان شده بود و كارگران لهستاني حكومت كمونيستي ورشو را به چالش خوانده بودند.

شوروي ناگزير مي شود به دليل وجود اين نقاط ضعف امتيازات متوالي به ايالات متحده بدهد.

در روز 13 مارس سال 1985 ميلادي ، پس از مرگ برژنف و 2 جانشينش كه عمري كوتاه به عنوان رهبر شوروي داشتند ، ميخائيل گورباچف 54 ساله رهبر شوروي مي شود.

او تلاش مي كند با مدرنيزه كردن اقتصاد و نهادهاي شوروي از سقوط اين ابرقدرت جهان جلوگيري كند. واژه هاي «پرسترويكا» و «گلاسنوست» در جهان طنين مي افكنند اما ديگر خيلي دير شده است.

فاجعه نيروگاه هسته اي چرنوبيل در روز 26 آوريل سال 1986 ميلادي و ماجراي فرود حيرت آور يك هواپيماي كوچك به خلباني يك جوان آلماني در ميدان سرخ مسكو در روز 28 مه سال 1987ميلادي علي رغم دفاع ضدهوايي رعب آور شوروي نشانه هاي واضحي از زوال امپراتوري سرخ بودند.

موج انقلاب از جمهوري كوچك شوروي ليتواني آغاز مي شود. مجلس اين جمهوري در روز 11 مارس سال 1990 ميلادي به طور يكجانبه استقلال ليتواني از اتحاد جماهير شوروي را اعلام مي كند.

در حالي جهان نفس را در سينه حبس كرده بود، ميخائيل گورباچف در عين حال كه تنش ها را مهار مي كرد به اصلاحات ادامه مي داد.

در ژانويه سال 1991 ميلادي ، ارتش شوروي وارد ليتواني مي شود. نيروهاي شوروي در شهر ويلنيوس پايتخت ليتواني تلاش مي كنند ايستگاه تلويزيون را اشغال كنند اما مردم ليتواني مقاومت مي كنند.

در روز 19 اوت سال 1991 ميلادي ، هنگامي كه گورباچف در سواحل كريمه بود كمونيست هاي محافظه كار با يك كودتا تلاش مي كنند گورباچف را از قدرت ساقط كنند. آنها در اين تلاش توسط بوريس يلتسين رئيس جمهور فدراسيون روسيه بزرگترين جمهوري شوروي شكست مي خورند.

گورباچف ديگر قادر به جلوگيري از روند تحولات نبود و قدرت واقعي به دست بوريس يلتسين مي افتد.

به اين ترتيب ، در روز 21 دسامبر سال 1991 ميلادي نمايندگان 11 جمهوري شوروي در شهر آلماآتي در قزاقستان مرگ اتحاد جماهير شوروي را قبل از اين كه 70 ساله شود، اعلام مي كنند.

پس از مرگ شوروي ، فقط بايد ميراث لنين محو مي شدند كه اين كار در جريان چند ماه بعد انجام مي شود. در شهر لنينگراد، پايتخت سابق تزارهاي روسيه ، مردم در يك همه پرسي خواهان تغيير نام شهر مي شوند.لنينگراد بار ديگر نام اصلي خود «سنت - پترزبورگ» كه ريشه آلماني داشت را بازمي يابد!.


بهرام افتخاري




آغاز جنگ هاي انفصال آمريكا
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 31
نویسنده : مولوی
150 سال پيش در روز 20 دسامبر سال 1860 ميلادي مجلس ويرجينيا به اتفاق آرا جدايي كاروليناي جنوبي را از خاك ايالات متحده تصويب مي كند، اين سرآغاز جنگ هاي انفصال آمريكا بود.

اندكي بعد ده ايالت ديگر جنوب نيز از اين اقدام پيروي كرده و جدايي خود از ايالات متحده را اعلام مي كنند. از اوايل قرن نوزدهم ميلادي ، در ايالات متحده اختلاف ميان شمال صنعتي ، نوگرا و تاجر مسلك با جنوب كشاورزي ، سنت گرا و اشرافي بر سر مساله بردگي آغاز مي شود.

جنوبي ها براي انجام كارهاي توان فرسا در مزارع پنبه ، تنباكو و نيشكر روي بيگاري بردگان سياهپوست حساب مي كردند.

شمالي ها هم آزادي بردگان را بهانه قرار داده بودند و مي خواستند تحت شعار فريبنده لغو بردگي از نيروي كار ارزان و فراوان بردگان سياهپوست در كارخانه هاي شمال استفاده كنند.

در سال 1860 ميلادي آبراهام لينكلن يك جمهوري خواه و معتقد سرسخت به لغو بردگي با كسب 40 درصد آرا به دليل شكافي كه در حزب دموكرات ايجاد شده بود ، به مقام رياست جمهوري آمريكا انتخاب مي شود.

با به قدرت رسيدن آبراهام لينكلن كاروليناي جنوبي بهانه لازم را براي انفصال مي يابد و همراه 10 ايالت ديگر كنفدراسيون جنوب را تشكيل مي دهد.

لينكلن كه مي خواست وحدت كشور را حفظ كند در نقض اعتقادهاي خود نسبت به لغو بردگي ترديد نمي كند و به ايالات جنوبي پيشنهاد مي دهد تا تحت شرايطي بردگي را حفظ كنند اما جنوبي ها پيشنهاد او را نمي پذيرند.

به اين ترتيب ، در روز 20 دسامبر سال 1860 ميلادي در پي انتخاب آبراهام لينكلن به مقام رياست جمهوري ايالات متحده ، مجلس ويرجينيا به اتفاق آرا انفصال كاروليناي جنوبي را از خاك ايالات متحده تصويب مي كند. ده ايالت ديگر جنوب نيز از اين تصميم پيروي مي كنند.

سرانجام جنگ هاي انفصال آمريكا  لغو بردگي و ويراني ايالت هاي جنوبي به دست شمالي ها بود.


بهرام افتخاري




درگذشت سيمون بوليوار
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 31
نویسنده : مولوی
180 سال پيش در روز 17 دسامبر سال 1830 ميلادي سيمون بوليوار ،قهرمان استقلال آمريکاي جنوبي در نزديکي شهر سانتامارتا در کلمبيا به دليل ابتلا به بيماري سل درگذشت.

سيمون بوليوار در روز 24 ژانويه سال 1783 ميلادي در شهر کاراکاس ونزوئلا و در يک خانواده اشرافي متولد شده بود. او در سن 9 سالگي پدرش را از دست داد.

سيمون ابتدا در ونزوئلا و سپس در اروپا تحصيل کرد و پرورش يافت.

او در اروپا توانست دانش هاي ادبي و علمي خود را عميق تر کرده و با آرمان هاي دموکراتيک الهام گرفته از انقلاب فرانسه آشنا شود.

اين آرمان ها زندگي او را تحت تاثير قرار داده و او را به مبارزه براي استقلال قاره آمريکاي جنوبي متقاعد کرد.

سيمون بوليوار در سفر ايتاليا هنگام صعود از کوه مقدس اين جملات را بر زبان آورد: «در مقابل شما سوگند مي خورم ، به خداوند پدرانم سوگند مي خورم ، به پدرانم سوگند مي خورم ، به شرافتم سوگند مي خورم و به ميهنم سوگند مي خورم که هرگز تا قبل از گسستن زنجيرهايي که قدرت حاکمه اسپانيا به ما تحميل کرده به بازوي خود استراحت و به روح خود آرامش نخواهم داد».

از آوريل سال 1810 ميلادي ، کلنل بوليوار به يکي از رهبران عمده جنبش آزادي بخش ونزوئلا تبديل شد.

در روز 6 اوت سال 1813 ميلادي ، سيمون بوليوار از سوي شوراي شهر کاراکاس عنوان «ليبرتادور» (آزادکننده) را يافت.

با اين حال ، در ژوئن سال 1821 ميلادي بود که سيمون بوليوار پس از پيروزي در کارابوبو توانست اسپانيايي ها را از خاک ونزوئلا بيرون براند.

از آن پس ، سيمون بوليوار تلاش خود را معطوف آزاد کردن ساير مستعمرات اسپانيا در قاره آمريکاي جنوبي کرد.جنگ در پس جنگ.

بوليوار موفق شد استقلال کلمبيا ، اکوادور ، پرو و بوليوي را به دست بياورد.

بوليوار قدرتمند از پيروزي هايش جمهوري کلمبيا بزرگ را با ادغام تمام اين کشورها تاسيس کرد و خود رئيس جمهور اين جمهوري پهناور شد.

بوليوار در جريان کنگره پاناما در سال 1826 ميلادي تلاش کرد يک کنفدراسيون از جمهوري هاي اسپانيايي آمريکا را تشکيل دهد.

او آرزوي تاسيس «ايالات متحده آمريکاي جنوبي» را داشت اما در تلاش خود شکست خورد.

سيمون بوليوار که توسط رقبايش از قدرت ساقط مي شود در سن پدرو آلخاندرينو يک مزرعه در نزديکي شهر سانتامارتا در انزوا در مي گذرد.

به اين ترتيب ، در روز 17 دسامبر سال 1830 ميلادي سيمون بوليوار ، قهرمان استقلال آمريکاي جنوبي در نزديکي شهر سانتامارتا در کلمبيا به علت ابتلا به بيماري سل درگذشت.

علي رغم فتوحات و کسب استقلال کشورهاي آمريکاي جنوبي از استعمار اسپانيا ، سيمون بوليوار در انزوا در مي گذرد و يک کشيش فقير سرخ پوست مراسم مذهبي را بر بالين بوليوار محتضر برگزار مي کند.


بهرام افتخاري 




پرواز نخستين هواپيماي تاريخ جهان
نوشته شده در دو شنبه 13 دی 1389
بازدید : 44
نویسنده : مولوی
107 سال پيش در روز 17 دسامبر سال 1903 ميلادي دو آمريکايي به نام برادران رايت موفق شدند با هواپيمايي که اختراع کرده بودند ، پرواز کنند.

اورويل و ويلبوررايت هر يک به نوبت توانستند در جريان 4 پرواز ده ها متر را برفراز ساحل کيل دويل در ايالت کاروليناي شمالي بپيمايند.

اين نخستين بار در تاريخ بود که دستگاهي که وزن آن به مراتب سنگينتر از هوا بود به پرواز درآمد.

هواپيماي آنها به نام رايت فلاير 274 کيلو وزن داشت و داراي 2 بال موازي به طول 12 متر ، يک موتور احتراقي به قدرت 12 اسب و 2 پروانه بود.

ابتدا اورويل با هواپيما پرواز کرد ، سپس ويلبور موفق شد پروازي به مدت 59 ثانيه را انجام داده و مسافت 260 متر را برفراز تپه هاي ماسه اي ساحل کيل دويل بپيمايد.سرعت هواپيما در اين پرواز به 48 کيلومتر در ساعت رسيد.

گرچه اين يک آزمايش ساده جلوه مي کند ، اما يک مرحله حياتي در تاريخ هوانوردي محسوب مي شود.

هواپيماهايي که در دهه بعد ساخته شدند تفاوت چنداني با الگوي هواپيماي برادران رايت نداشتند.

تحول صنعت هوايي بعد از جنگ جهاني اول آغاز شد و با اختراع موتور جت در اواخر جنگ جهاني دوم روند تحول صنعت هوانوردي سرعت گرفت.

به اين ترتيب در روز 17 دسامبر سال 1903 ميلادي دو برادر آمريکايي به نام هاي اورويل و ويلبور رايت موفق شدند با هواپيمايي که اختراع کرده بودند ، پرواز کنند.

اين پرواز سرآغاز دوره اي بود که بشر در جريان آن توانست چند برابر سرعت صوت پرواز کرده و حتي فضا را تسخير کند.


بهرام افتخاري